پاسخ به پرسشهای شما.
عنوان پرسش: دختر نوجوان پانزدهسالهای دارم که مرتب سرش توی گوشی موبایل است و ویدیوهای غیراخلاقی میبیند. حالا نمیدانم چگونه سر صحبت را با او باز کنم و چه چیزهایی بگویم. آیا باید مانعی ایجاد کنم یا نه؟
عنوان پرسش: دختر نوجوان پانزدهسالهای دارم که مرتب سرش توی گوشی موبایل است و ویدیوهای غیراخلاقی میبیند. حالا نمیدانم چگونه سر صحبت را با او باز کنم و چه چیزهایی بگویم. آیا باید مانعی ایجاد کنم یا نه؟
عنوان پرسش: آیا میتوانیم برای انتخاب یک مدرسهی مناسب، فرزند کلاس اولمان را دیرتر و سال بعد ثبتنام کنیم؟
عنوان پرسش: فرزند پسرمان عاشق فوتبال است و با اینکه مدرسهی تیزهوشان درس میخواند، تصمیم گرفته ترک تحصیل کند. باید چهکار کنیم؟
نگار همان خرگوش قصهگوست. سخنرانیام تمام شد. از او خواستم کنارم بنشیند. قبل از من علی دهباشی صدایش کرده بود شعری بخواند که غافلگیرم کند. یادم انداخت همان دخترکوچولویی بود که چندسال پیش، «شب تجربههای نوشتن خلاق» به اصرار، خودش را به میکروفون رساند و متن خواند. آمد گفت من همانم که پارسال توی کلاسهای شما شرکت کردم. یادم آمد که یکبار گفته بودم: «توی خونه شما کتاب زیاد میخونن؟» جواب داده بود: «پدرم شاعره.» از بس کلمه داشت این بچه.
سخنران بعد شروع کرده بود. در گوش نگار گفتم: «چرا توی کلاسهای تابستان امسالم نبودی؟» گفت: «هستم.» گفتم: «نیستیا ناقلا!» گفت: «کارگاه یکشنبه، همون که جستارنویسیه.» دوست ندارم کسی سخنرانی میکند حرف بزنم. کنجکاوی رهایم نمیکرد. باز درگوشی گفتم: «آخه یکشنبهها با معلمها کارگاه داشتم.» او هم آرام گفت: «کارگاه جستارنویسی برای گروه سنجاققفلی.» یکه خوردم. «نگارجان اون برای بزرگسالهاست.» لبخند زد: «میدونم. ولی سن واقعیم رو نوشتم که سیزدهسالمه و قبولم کردند. یکشنبه بعد میآم کارگاهتون.» گوشیش را باز کرد و گروه تلگرامی که ثبتنامکنندهها عضوش میشوند نشانم داد که شمارهاش در آن بود. رو به سخنران محترم سری تکان دادم که یعنی حواسم با شماست. بعد گفت: «اینم شماره دوستمه. اونم ثبتنام کرده.» دیلینگ مغزم صدا داد. مثل «گوشدراز» مدرسه موشها. نزدیکتر شدم به گوشش و گفتم: «میخوای اعلام کنیم که گروه سنجاققفلی عضو رسمی نوجوون قبول میکنه و بگیم نوجوونای دیگه هم که مثل تو اهل نوشتن و معرفی کتاب هستن توی کارگاه شرکت کنن؟» صداش بالا رفت: «عالی میشه. این کار رو بکنین.»
امروز به همکارانم در گروه گفتم میخواهید برای نوجوانان جداگانه کارگاه برگزار کنیم؟ همکارانم گفتند: «نه! همه با هم باشیم.»
از این لحظه به نوجوانان هم با شرایط زیر اطلاع دهید که ثبتنام کنند:
۱-علاقهمند به معرفی کتاب
۲-دستبکار نوشتن خلاقانه
۳-دستاندرکار محتواسازی چندرسانهای
به اعتقادم عمل میکنم؛ نوجوانان و بزرگسالان باید با هم کار کنند. دیگر تعریف نوجوانی تغییر کرده.
علیاکبر زینالعابدین
سردبیر گروه سنجاققفلی
ثبتنام صرفا از وبسایت
https://sanjagh-ghofli.ir/
عکاس: پریسا احدیان
شب مجله انشا و نویسندگی بخارا
پنجشنبه ۲۶مرداد۱۴۰۲
ششصدونودودومین شب بخارا به شانزدهمین سال انتشار ماهنامهی انشا و نویسندگی اختصاص دارد. این نشست در ساعت پنج عصر پنجشنبه بیستوششم مردادماه ۱۴۰۲ در مرکز هنری نقش برگزار میشود.
مدیرمسئول و سردبیر مجلهی آموزشی، پژوهشی، خبری، اطلاعرسانی و تحلیلی «انشا و نویسندگی»، حسین حسینینژاد دبیر بازنشستهی ادبیات است. اولین شمارهی این نشریه در سال ۱۳۸۷ بهصورت فصلنامه منتشر شد. از سال ۱۳۹۰ به صورت ماهنامه منتشر میشود. مرداد ۱۴۰۲ مصادف است با انتشار صدوپنجاهوچهارمین شمارهی مجله. از هدفهای این نشریه میتوان بهموارد زیر اشاره کرد:
ـ شناسایی و تشویق دانشآموزان، دانشجویان و بزرگسالان از طریق چاپ آثار آنان در مجله.
ـ شناسایی، معرفی و استفاده از تجربههای معلمان و دبیران انشای سراسر کشور.
ـ بهرهگیری از دانش و تجربهی صاحبنظران در حوزهی نوشتن از طریق مصاحبه، میزگرد و سفارش مقاله.
نکتهی قابل توجه اینکه مطالب و موضوعهایی که در مجله چاپ میشود، شامل داستان، داستانک، خاطره، گزارش، سفرنامه، نقد، شعر، تحلیل متن، معرفی کتاب و… است.
در این نشست، محمد مهرمحمدی، نعمتالله فاضلی، علیاکبر زینالعابدین، مرجان فولادوند، آتوسا افشیننوید، قدرتالله آذرنیا، گودرز علیبخشی، حسین حسینینژاد و علی دهباشی به صحبت دربارهی نوشتن و نویسندگی و بررسی ویژگیهای مجلهی «انشا و نویسندگی» خواهند پرداخت.
این نشست در ساعت پنج عصر پنجشنبه بیستوششم مردادماه ۱۴۰۲ در مرکز هنری نقش (به نشانی: خیابان ولیعصر، ابتدای پارک ساعی، پلاک ۲۱۶۹) برگزار میشود.
این کتاب دربارهی دختری است که پدرش را از دست داده است. در جشن تولدش وارد دنیای خیالانگیزی میشود که میتواند برای دقایقی پدر را کنار خود احساس کند. پدر خلبان بوده و هدیهی امسال تولد دختر مدالها و نشانهای افتخار پدر است که مادر به او میبخشد.
موضوع اصلی کتاب سوگ و فقدان والدین است. میتوان این اثر را با کودکانی که این اندوه را تجربه میکنند خواند و از آنها خواست درمورد احساسهای پنهانشان در این زمینه حرف بزنند. پیام کتاب راهی برای عبور از این اندوه به بچهها نشان میدهد. عزیزی که از دست دادهایم در قلب ما زنده است و خیال کمک میکند تا از این سختیها کمی آسانتر عبور کنیم.
این اولین کتابی است که مهشید راقمی قصه آن را نوشته و تصاویرش را کشیده است. تصاویر کتاب به پیشبرد قصه کمک میکنند و بخشی از قصه را باید از میان همین تصویرها کشف کرد.
1- وجه مذکور را به شماره کارت 6465-9335-2910-5022 به نام علیاکبر زینالعابدین (بانک پاسارگاد) واریز کن.
2- تصویر رسید واریز را به شماره 2508674-0991 واتساپ یا تلگرام کن.
3- فرم زیر را تکمیل و روی «ارسال» کلیک کن.
4- حالا منتظر باش تا همکاران ما حداکثر تا 24 ساعت پس از ارسال تصویر فیش واریزی دسترسی شما را میسر کنند.
*چنانچه در فرایند خرید به مشکلی برخورد کردی به شماره ۲۵۰۸۶۷۴-۰۹۹۱ در واتساپ پیام بده.
هر کس در دنیا یک شکلی دارد دیگر. یک موجود کوچک لزجی هم هست که به تازگی وارد زندگی ما آدمها شده و انگار حالا حالاها هم ماندگار است. موجودی که ما را را مریض و تبدار میکند. تازه کلی کار غیرمنتظرهی دیگر هم انجام میدهد که حسابی حالمان بد شود. هر بار هم یک کلک جدید میزند. اما همیشه اینطوری است: آدمها را ضعیف و بیحال میکند. حالا باید از این موجود کوچک، خیلی خیلی بترسیم؟ لازم نیست خیلی خیلی بترسیم. اما لازم است خیلی خیلی مراقب خودمان و دیگران باشیم که سر و کلهی این موجود اینطوری دوروورمان پیدا نشود.
1- وجه مذکور را به شماره کارت 6465-9335-2910-5022 به نام علیاکبر زینالعابدین (بانک پاسارگاد) واریز کن.
2- تصویر رسید واریز را به شماره 2508674-0991 واتساپ یا تلگرام کن.
3- فرم زیر را تکمیل و روی «ارسال» کلیک کن.
4- حالا منتظر باش تا همکاران ما حداکثر تا 24 ساعت پس از ارسال تصویر فیش واریزی دسترسی شما را میسر کنند.
*چنانچه در فرایند خرید به مشکلی برخورد کردی به شماره ۲۵۰۸۶۷۴-۰۹۹۱ در واتساپ پیام بده.
شاید اسم این کتاب به نظرت عجیب باشد اما اگر بدانی سائوری به چه معناست، دیگر برایت عجیب نخواهد بود. سائوری در ژاپن سبکی برای بافتن لباس است. در این روش عجیبوغریب لباسها بدون الگو و با طرح دلبخواهِ بافنده، بافته میشوند. قصههای سائوری هم مثل لباسهایش عجیبوغریب و بدون الگو هستند. آنها شبیه هیچکدام از قصههایی که خواندهای نیستند؛ هرچند متفاوتند اما مثل بیشتر قصهها با تو حرف میزنند. برای خواندن این کتاب همهچیز را فراموش کن و فکر کن برای اولین بار است که قصه میخوانی تا از آن بیشتر لذت ببری.
1- وجه مذکور را به شماره کارت 6465-9335-2910-5022 به نام علیاکبر زینالعابدین (بانک پاسارگاد) واریز کن.
2- تصویر رسید واریز را به شماره 2508674-0991 واتساپ یا تلگرام کن.
3- فرم زیر را تکمیل و روی «ارسال» کلیک کن.
4- حالا منتظر باش تا همکاران ما حداکثر تا 24 ساعت پس از ارسال تصویر فیش واریزی دسترسی شما را میسر کنند.
*چنانچه در فرایند خرید به مشکلی برخورد کردی به شماره ۲۵۰۸۶۷۴-۰۹۹۱ در واتساپ پیام بده.
مامان دوستت دارم
«مامان، بغلم کن!»
لاکیلاکپشت از تخم که بیرون میآید، مامانش را صدا میزند؛ اما هیچ پاسخی نمیشنود.
حالا لاکی کوچولو باید در دل جنگل و آب و صخرهها سفر کند تا مامانش را پیدا کند.
او با حیوانهای جنگل ملاقات میکند و آنهایی را که شبیهش هستند، با مامانش اشتباه میگیرد.
هیچکدام از آن حیوانهایی که شباهتهای ظاهری با او دارند، لاکی را نمیپذیرند و او را پس میزنند.
در پایان یک خرگوش که هیچ شباهتی به لاکی ندارد، او را میپذیرد و مشتاقانه حاضر است برای لاکیلاکپشت مادری کند.
این کتاب پیرامون فرزندخواندگی است و از بچههایی حرف میزند که میخواهند مامان داشته باشند و ندارند.
دربارهی نویسنده:
دکتر سپیده خلیلی متخصص روانشناسی بالینی، بیش از سیسال است که برای بچهها کتاب مینویسد.
ایشان در کتابهایش با نگاهی روانشناسانه، زندگی کودکان را کندوکاو میکند و از اتفاقهای گوناگون زندگی آنها برای نوشتن داستانهایش الهام میگیرد.
1- وجه مذکور را به شماره کارت 6465-9335-2910-5022 به نام علیاکبر زینالعابدین (بانک پاسارگاد) واریز کن.
2- تصویر رسید واریز را به شماره 2508674-0991 واتساپ یا تلگرام کن.
3- فرم زیر را تکمیل و روی «ارسال» کلیک کن.
4- حالا منتظر باش تا همکاران ما حداکثر تا 24 ساعت پس از ارسال تصویر فیش واریزی دسترسی شما را میسر کنند.
*چنانچه در فرایند خرید به مشکلی برخورد کردی به شماره ۲۵۰۸۶۷۴-۰۹۹۱ در واتساپ پیام بده.
مامان مثل هیچکس نیست
«مامان دوست دارد هر شب برویم رستوران و پیتزا و ساندویچ بخوریم.»
این کتاب از زبان یک دختر خردسال روایت میشود؛ دختری که هر کاری دوست داشته باشد، میتواند انجام دهد.
او میتواند هر چقدر دلش میخواهد شکلات و گوجهسبز بخورد، هر لباسی دوست دارد، بپوشد و شبها دیرتر بخوابد.
این دختر، مامانی دارد که مثل هیچکس نیست و هر بچهای آرزوی داشتن چنین مامانی را دارد.
آیا واقعاً چنین مامانی در دنیا وجود دارد؟
دربارهی نویسنده:
رودابه کمالی سیسال است که انشا و نگارش درس میدهد.
بیستسال است که مامان شده و با اینکه سابقهی معلمیاش از قدمت مادر بودنش بیشتر است، اما اغلب اطرافیان به او میگویند در مامان بودن حرفهایتر است.
دخترهایش او را یک معلم سختگیر میدانند. این کتاب دربارهی آرزوهای آنها برای داشتن یک مامان متفاوت و شگفتانگیز است. این کتاب آخرین کتاب منتشرشدهی رودابه کمالی است و در روز خاکسپاری ایشان چاپ شده است.
1- وجه مذکور را به شماره کارت 6465-9335-2910-5022 به نام علیاکبر زینالعابدین (بانک پاسارگاد) واریز کن.
2- تصویر رسید واریز را به شماره 2508674-0991 واتساپ یا تلگرام کن.
3- فرم زیر را تکمیل و روی «ارسال» کلیک کن.
4- حالا منتظر باش تا همکاران ما حداکثر تا 24 ساعت پس از ارسال تصویر فیش واریزی دسترسی شما را میسر کنند.
*چنانچه در فرایند خرید به مشکلی برخورد کردی به شماره ۲۵۰۸۶۷۴-۰۹۹۱ در واتساپ پیام بده.