معلمان و مدیران مدرسه‌ها در تنگنای آموزش مجازی

معلمان و مدیران مدرسه‌ها در تنگنای آموزش مجازی

پسرم گفت: «برای از بین بردن ویروس کرونا باید به مدت ده روز توی آب جوش، نبات و آویشن را دم کنید و بخورید. روز یازدهم آویشن نریزید. بعد ویروس کرونا می‌پره بیرون از لیوان و با تعجب می‌پرسه: پس آویشنش کو؟! اون‌وقت سریع با دمپایی می‌زنید توی سرش و می‌کُشیدش!»

🔸بچه‌ها اگر به خودشان باشد با اتفاقات تلخ اینگونه برخورد می‌کنند. می‌اندازند به شوخی و طعنه و کنایه. این نگاه بزرگسالانه است که در هر فکر لجنی به قدری فرو می‌رود تا دیگر نتواند از آن بیرون بیاید. قصه‌های کودکان و نوجوانان را هم که بخوانید به همین می‌رسید. داستان‌ها از غم‌ها و سختی‌ها و تلخی‌ها می‌گویند اما کودکانه از کنارشان پرواز می‌کنند. همان قصه‌های صمد بهرنگی را دوباره در ذهنتان مرور کنید که فقر و محرومیت و استبداد را چگونه با شخصیت‌هایش به نیشخند می‌گرفت.
🔹حالا حکایت ماست. مدرسه‌ها تعطیل‌اند و معلوم هم نیست تا کی! باز هم شوند خانواده‌ها خودشان به فکر فرزندانشان هستند و به این مفتی اجازه بیرون رفتن نمی‌دهند. همین‌ها موجی راه انداخته برای برقراری کلاس‌های مجازی توسط معلمان. آنچه آموزش و پرورش از راه تلویزیون انجام می‌دهد بسیار خوب و لازم است، اما آنچه بسیاری از خانواده‌ها را نگران کرده که بچه‌هایمان دارند از درس و مشق و پیشرفت و موفقیت عقب می‌افتند و درس‌های تلویزیون را کافی نمی‌دانند مساله دیگری است.

🔸نگرانی مادر و پدرها (بخوانید به ویژه مامان‌ها) به حق است. بچه‌ها امسال تعطیلات زیادی داشته‌اند و این روند همین‌طور ادامه خواهد داشت. به آنها می‌گویم اوضاع جهان بر دو نوع است بخشی در کنترل ما و بخشی خارج از کنترل ما. برای آن چه در کنترل ماست می‌شود راهی پیدا کرد ولی برای آنچه کامل در کنترل ما نیست فقط در حد توان می‌توانیم کاری ‌کنیم. ریشه اصلی بیشتر افسردگی‌ مردم جهان نگاه جنگجویانه به بخش غیر قابل کنترل است. ما فکر می‌کنیم همه چیز باید در ید قدرت ما باشد. بتوانیم همه چیز را کنترل کنیم تا باب میل ما باشد و وقتی مواجه می‌شویم با «نتوانستن‌ها» ملال و رنج و افسردگی در روان ما خانه می‌کند. مثلا وقتی قیمت ارز چند برابر شد از دست من و شما که یک شهروند معمولی هستیم کاری برمی‌آمد؟ معلوم است که نه! ولی بسیاری بودند و هستند که با این ناکامی که در کنترلشان نیست روزی صدبار با خودشان جنگیده‌اند و سیستم روانی خود را از تعادل خارج کرده‌‌اند. بهترین حالت این است که مثلا با وضعیت موجود چگونه مدیریت مالی کنیم تا عواقب منفی کمتری برایمان داشته باشد و در کنارش برای آیندگان چگونه برنامه‌ریزی کنیم تا وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور بهبود یابد و همین. ماجرای شیوع کرونا هم از کنترل ما خارج بود.

🔹اخباری که مدیران مدارس و معلمان به من می‌دهند خلاصه‌اش این است که خانواده‌ها فشار می‌آورند به آموزش مجازی. آنها می‌خواهند ویدیو بگیریم، جزوه بدهیم، سوال طراحی کنیم، آزمون آنلاین بسازیم یا صوتی درس بدهیم. خواسته بجایی است. چون معلمان و مدیران مدرسه‌ها بیشتر نگران درس دانش‌آموزانشان هستند. در نهایت همین عزیزان هستند که بعدا باید در فصل گرما تمام کمبودها را با بار روانی سنگینی که بر دوش بچه‌ها و خانواده‌هاست جبران کنند. و در این وضعیت تفاوت مهمی میان مناطق برخوردار و کم‌برخوردار نیست. فقط گویا در مناطق برخوردار احساس طلبکاری برخی خانواده‌ها بیشتر است. چون بر حسب امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری موجود، امکان برقراری کلاس‌های مجازی را بیشتر می‌دانند و لابد در مناطق کم‌برخوردار حسرت امکانات برخوردارها بر دل خانواده‌ها و معلم‌هاست ولی واقعیت اینچنین نیست!

🔷سه مساله را در کنار سه پیشنهاد طرح می‌کنم:

🔸اولا بدانیم که اغلب مدرسه‌های کشور آمادگی کافی برای برگزاری کلاس‌های مجازی ندارند. هم بخاطر محدودیت امکانات و هم شیوه اجرا. شیوه اجرا مهم‌تر از امکانات است. چون فوت و فن آموزش مجازی با آموزش واقعی و رو در رو بسیار متفاوت است و معلمان ما در این زمینه آموزشی ندیده‌اند. وقتی معلم روبروی دوربینی که از حضور بچه‌ها خالی است درس می‌دهد باید نقش تازه‌ای ایفا کند، تپق نزند، مراقب آراستگی و پوشش خود باشد، یک وقت اشتباهی از دهانش خارج نشود و… هر چه هم سن بچه‌ها کمتر باشد هم کمتر می‌توانند در برابر چنین آموزش‌هایی دوام بیاورند و حوصله‌شان سر می‌رود. چون خالی از هر نوع تحرک و بازی و تعاملی است. شاید در دوره دبیرستان دبیران با آماده کردن جزوات و تمرین‌ها و پاورپوینت‌ها همراهی دانش‌آموزانشان را جلب کنند اما در سنین پایین‌تر دشوارتر است.

🔹پیشنهادم این است اولا در ضبط ویدیو و صوت و هر نوع تدریس مجازی خود بچه‌ها را هم به کار بگیریم تا آنها هم درس بدهند و در کانال‌ها و گروه‌های مجازی مدرسه‌ها منتشر شود تا جوشش و کوشش دانش‌آموزان را با علاقه در پی‌ آورد و هم اینکه خانواده‌های عزیز هم خواسته‌هایشان را با امکانات موجود تنظیم نمایند تا از این گردنه سخت عبور کنیم. از طرف دیگر در کنار درس‌های اصلی، از دانش‌آموزان فعالیت‌های خلاقانه مانند نقاشی، کاردستی، شعر و قصه‌نویسی، کتابخوانی، عکاسی، فیلمسازی با گوشی و… با موضوعات متنوع خواسته شود.
🔸دوم هم اینکه معلمان و مدیران هم مثل همه مردم. رفت و آمدهایشان در این روزها هر چه بگذرد با موانع بیشتری روبروست. در خانه هم شاید امکانات کافی برای تولید مجازی دروس در اختیار نداشته باشند. آنها هم در خانه بچه دارند، سر و صدا هست و مشکلات دیگر. آنها هم در نگرانی‌های این روزها به سر می‌برند. به مدیران عزیز هم فشار نیاورید با پیام و تلفن که وضعیت درس بچه‌های ما چه می‌شود؟ به خدا مدیران در شیوع بیماری نقشی نداشته‌اند و یکباره با این وضعیت روبرو شده‌اند. بار پانصد ششصد بچه را روی دوش آنها نگذاریم و خوابشان را از این که هست آشفته‌تر نسازیم. هر نوع نگرانی اضافه‌ای که به دیگری تحمیل می‌کنیم سیستم ایمنی بدنش را پایین می‌آوریم. معلمان و مدیران مدرسه‌ها دلشان مثل خود بچه‌ها شیشه‌ای و عاطفی است.

🔹و سوم اینکه به نظر من خانواده‌ها نگرانی‌شان را پایین بیاورند. وضعیت همین است که می‌بینیم و متاسفانه تلخ و غیر قابل پیش‌بینی. وضعیت بچه‌های سراسر کشور و بسیاری از کشورهای دیگر در این مورد یکسان است. بچه‌های ما اول سلامت روان و جسمشان مهم است بعد پیشرفت تحصیلی و فرهنگی و هنری‌شان. اول وجود بعدا سجود. به عنوان یک دلسوز کودکان از خانواده‌ها می‌خواهم نه به نگرانی بچه‌ها در شیوع کرونا دامن بزنید و نه از صبح تا شب فشار درس بیاورید که عقب نمانی و بجنب و تنبلی نکن! به هر حال فضای خانه هیچ‌وقت مانند مدرسه نمی‌شود. رابطه عاطفی دو طرفه‌تان‌ را آسیب نزنید. این روزها خواهد گذشت و یک ماه و دو ماه، آینده فرزندان ما را از آسمان به زمین نمی‌آورد.

🔸به نظرم لااقل آنچه را در کنترل داریم تلاش کنیم در وضعیت «تعادل» نگه داریم و در نهایت مثل شیوه غریزی و طبیعی کودکان (که همان شیوه خدادادی آدمیزادی است و ما با بالا رفتن سن و سالمان آن را به‌ هم می‌ریزیم) و هم به شیوه قصه‌های کودکان، برای هر تلخی و ناکامی شیوه‌ای شوخ‌طبعانه، خلاقانه و ذهن‌آگاهانه(زندگی در اینجا و اکنون) پیش بگیریم و تا ویروس کرونا از لیوان پرید بیرون و پرسید پس آویشنش کو؟! با دمپایی بزنیم توی سرش و نابودش کنیم.

علی‌اکبر زین‌العابدین
روان‌شناس و کارشناس آموزش

🔶سرمقاله روزنامه شهروند
سه‌شنبه سیزدهم بهمن ۹۸