کودک دیروز یا کودک امروز

سمفونی همدلی در حیاط پویای مدرسه

🔸انتشار ویدئوهای اینچنینی از بهترین کارگاه‌های آموزشی برای مدیران مدرسه‌هاست. ویدئوهایی از مدرسه‌های خودمان. از شهرها و روستاها و عشایر خودمان نه از «ای کاش»‌هایی که کشورهای دیگر را آینه‌ی درد می‌کنند رو به چشم‌های‌مان.

این نمایش بزرگ و زیبا همایش همه‌ی نشانه‌های خوب است:

🔹️ورزش است، نرمش است در مدرسه‌هایی که تنها یک ساعت ورزش در برنامه‌‌های روی دیوارشان است. پاکسازی لحظه‌های بی‌شماری که نشسته کنار گوشی همراه و تبلت و‌ ابزار دیجیتال می‌گذرد و رخوت است و چاقی و خاموشی.

🔸️برای دختران است، دخترانی که در فضای عمومی به میزان کمتری از امکانات ورزشی نسبت به پسران برخوردارند. برای دخترانی که همیشه نمی‌توانند یا اجازه ندارند در هر جایی آزاد و رایگان ورزش کنند.

🔹️شادی است، آبادی است. ریتم است و برانگیزاننده‌ی نیروهای درونی برای رهایی از غم‌ها و اضطراب‌هایی که دارند. از دعواهای خانوادگی و همسایگی، از نداشتن‌ها و نبودها از اضطراب‌های همیشه «در آینده چه خواهد شد!»

🔸همدلی و هماهنگی است. برای برون‌رفت از خشم‌هایی که بیهوده از هم دارند. برای فراموش کردن این «خودی» که فقط من باشم، من اول باشم، من برنده باشم، من ساز خودم کوک باشد، تو نباشی، دیگران نباشند. در عوض دقیقه‌هایی که تمرین می‌کنند یک صدا باشند، یک حرکت باشند، همه یک نفر باشند.

🔹️موسیقی است. موسیقی سنجیده. موسیقیِ هم‌‌طعم با ذائقه‌های امروزشان. با تنظیم و آهنگسازیِ فکر شده. موسیقی بی حاشیه. آهنگی که به سنی خاص محدود نمی‌شود.

🔸️شعر است، شعر مولانا. شعری که در ذاتش رهایی است، آزادی است و واژه‌ها مثل تیله‌های رنگی در گوش و گوشه‌ی ذهن چرخ می‌خورند و به راه بی پایان می‌روند.

🔹️پیام عشق است، حمام انرژی. عشقی که از معلم عاشق می‌رود در پیکر شاگردان. خداحافظی با بیگانگی است. عشقی که می‌رود و در سیصد نفر ضرب می‌شود و باز می‌گردد به معلم و باز به توان «نمی‌دانم» می‌دود سوی بچه‌ها.

🔸️کدام بچه‌ای باشد که این لحظات سرشار از نرمش و گردش و نشاط و آشتی و همدلی و هماهنگی و شعر و موسیقی و عشق را تجربه کند و مدرسه‌‌اش بهشت‌ نباشد؟
.
🔷کاش کاری‌ش نداشته باشند. نیفتند دنبال اینکه مدرسه کجاست و این معلم چه کسی است و توبیخ و زهر شود این سمفونی با شکوه که درمان حاذق‌ترین طبیب که معلم است به کام کودکان.
این رویداد صبحگاهی با ماجرای ساسی مانکن تومنی هفت‌صنار توفیر دارد.

بیانیه جمعی از فارغ‌التحصیلان دبیرستان فرهنگ درباره دبیرستان فرهنگ و آموزش علوم انسانی در ایران

بیانیه جمعی از فارغ‌التحصیلان دبیرستان فرهنگ درباره دبیرستان فرهنگ و آموزش علوم انسانی در ایران

🔹دبیرستان فرهنگ را می‌توان نخستین تجربۀ نهادسازی ادبیات و علوم انسانی در آموزش و پرورش معاصر ایران دانست که به کوشش دکتر غلامعلی حداد عادل بنیان نهاده شد.

🔸در آن سال‌های اولیه که ما دانش‌آموز مدرسه شدیم ایشان جمعی از بهترین و فرهیخته‌ترین استادان و دبیران ادبیات و علوم انسانی کشور را گرد آورده بود که بعدها یافتن نمونۀ آن یکجا و در یک‌زمان حتی در هیچ دانشگاهی قابل تصور نبود! این تلاش و دلسوزی علمی همراه بود با فضایی مثال‌زدنی از رواداری و گوناگونی فرهنگی، اعتقادی و سیاسی به گونه‌ای که دانش‌آموزان از خاستگاه‌های طبقاتی، خاندان‌های سیاسی و تعلقات دینی و فرهنگی متفاوت و متباین کنار هم می‌نشستند، مجله منتشر می‌کردند، شب‌های شعرخوانی و داستان‌خوانی برگزار می‌کردند، به بحث‌ها و گفت‌وگوهای داغ ادبی و سیاسی و فکری مشغول می‌شدند و در دیدار با استادان تراز اول کشور، آداب فرهنگ و ادب می‌آموختند. هر چند در سال‌های بعد از ما فضای مدرسه به همگونی فکری و سیاسی بیشتر خو گرفت اما الگوی دوره‌های اول مدرسه همچنان در یاد و خاطرۀ جمعیِ عمدۀ دانش‌آموختگان آن سال‌ها زنده و شیرین مانده تا قدردان فرصت گران‌بهایی باشند که مؤسس و دست‌اندرکاران مدرسه با وجود دشواری‌ها و موانع موجود اقتصادی و فرهنگی در اختیارشان گذاشتند.

🔹پیش از مدرسۀ فرهنگ دبیرستان علوم انسانی مناسب، در رده دبیرستان‌هایی که برای رشته‌های ریاضی و تجربی وجود داشت، مطلقاً یافت نمی‌شد و دریافتی نادرست از بهره هوشی باعث شده بود دانش‌آموزانی که هم به علوم انسانی علاقمند بودند و هم باهوش تلقی می‌شدند به ناچار به آن رشته‌ها سوق داده شوند. با مدرسه فرهنگ بود که این دیوار بلند و سرسخت فروریخت و الگوی آن در مدارس دولتی سراسر کشور نیز گسترش یافت. مدرسۀ فرهنگ به معنای واقعی «غیرانتفاعی» بود و سطح شهریۀ آن با مدارس هم‌ارز خصوصی امروز و دیروز هم‌خوانی نداشت. (بعضاً دانش‌آموزانی علاقمند از خانواده‌هایی با توان اندک مالی رایگان یا با تخفیف در مدرسه فرهنگ ثبت‌نام می‌شدند) در نتیجه، مدرسه فرهنگ بدون امکانات مادی خاص و ویژه‌‌ تنها به سرمایۀ فرهنگی‌اش متکی بود.

🔸در دو دهه گذشته جمع زیادی از دانش‌آموختگان این نهاد نوپا در فضاهای دانشگاهی، فرهنگی، آموزشی و هنری مختلف کشور مشغول به فعالیت حرفه‌ای سالم در حیطۀ تخصص خویش هستند و برآیند فعالیت‌ها و کارهای‌شان از سویی به سود کشور و جامعه و از سوی دیگر در جهت ارتقا و تقویت ادبیات و علوم انسانی اصیل و نجیب در روزگار متلاطم و آشوبناک امروز است. بدون شک علوم انسانی کشور نیازمند انبوهی از مدارس فرهنگ با آن خصوصیات ناب است تا از مظلومیت تاریخی خویش به درآید و نقش یگانۀ خود را ایفا کند. چنین ضرورتی ایجاب می‌کند تجربه جوان این مدرسه از پشتوانه و پشتیبانی ملی درخوری بهره‌مند بماند.

🔹«انسان» هم موضوع ادبیات و علوم انسانی است و هم فاعل آن. ما از آموزگاران‌مان آموختیم که در مسیر این شناخت، علم و اخلاق راستین، همتایان یکدیگرند و هر یک با آن دیگری معنا می‌یابد. علوم انسانی می‌تواند جامعه اخلاق‌مدار بسازد و برای رشد خود نیز به دانشورانی باورمند به اخلاق والای انسانی نیازمند است. جوامع رشدیافته با دانش انباشته‌ای از علوم انسانی مستقل، خودبنیاد و روزآمد تحول یافته و به پیش ‌‌رفته‌اند و ما نیز مشمول همین قاعده‌ایم.

🔸تعدادی از ما فارغ‌التحصیلان دوره‌های اول دبیرستان فرهنگ(از ورودی‌های اوایل دهه هفتاد) هر یک مشی و مرام فکری و سیاسی خود را داشته‌ایم -چنانکه از کارنامه هر کدام‌مان برمی‌آید- اما برای پاس داشتن اخلاق و علوم انسانی، در پی ماجراهای غیرمنصفانه‌ای که در این روزهای اخیر پدید آمده، خود را موظف می‌دانیم بگوییم اندیشه تأسیس مدرسه‌ای آبرومند و معتبر برای علوم انسانی در زمان تأسیس دبیرستان فرهنگ اندیشه‌ای مبتکرانه و نوآورانه بود که در سرنوشت علوم انسانی این سرزمین اثری انکارناپذیر گذاشته و ما نیز از منظر انسانی، اخلاقی و علمی خود را وامدار این مدرسه، موسس، مدیران، استادان، معلمان و کارکنان آن می‌دانیم.

🔻امضاکنندگان (به ترتیب الفبا)

محسن آزرم؛ منتقد سینما

مهدی آهویی؛ استادیار روابط بین‌الملل دانشگاه تهران

هادی حیدری؛ کارتونیست و روزنامه‌نگار

علی‌اکبر زین‌العابدین؛ پژوهشگر آموزش و ادبیات کودک و نوجوان

احمد شکرچی؛ استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی

امیر نصری؛ دانشیار فلسفه‌ی دانشگاه علامه طباطبایی

محمدمنصور هاشمی؛ نویسنده و پژوهشگر

مهدی یزدانی خرم؛ رمان نویس، روزنامه‌نگار و منتقد ادبیات