photo_2025-01-26_16-13-55

چرایی ناتوانی ما در شناخت نوجوان امروز

🔸چرایی ناتوانی ما در شناخت نوجوان امروز
(لینک فایل صوتی کامل)

🔹سخنرانی علی‌اکبر زین‌العابدین
نویسنده و روان‌شناس

این سخنرانی در دومین سلسله نشست‌های «نسل معترض، صدای نوجوان امروز» ایراد شده.

۱۷ آذرماه ۱۴۰۱ در محل انجمن نویسندگان کودک و نوجوان.

Choice Board Title (4)

نه دانش‌آموز و نه معلم مقصر نیستند

فعلا با این آمار کلاهمان را بگیریم بالا!
دلایل بسیاری دارم که پیش از این در انواع نوشتارها و گفتارهایم بوده‌اند و خواهندبود.
.
از غرزدن گریزانم و در دسته‌ای قرار می‌گیرم که اکر کاری از دستم برییاید انجام می‌دهم چه با پژوهش‌هایم و چه در آموزش معلمان عزیز و دانش‌آموزان و چه فراهم کردن مواد خواندنی.
درد، سترگ و سنگین است. هر قدمی که برمی‌داریم هر چند کوتاه هر چند اندک اما حتم دارم که روزگاری اثرش را در نوسازی این ساختمان پیر و فرتوت خواهیم گذاشت. و بسیار متخصصان تیزبین راهشان به جایگاهی که نیستند بازخواهد شد.

ما همچنان بازنمایی این شعر نیما هستیم:

و به ره
نی‌زن که دایم می‌نوازد نی در این دنیای ابراندود
راه خود را دارد اندر پیش…

Choice Board Title (5)

آثار تحصیل آنلاین کرونا باقی است

🔸اگر بچه‌ها انتظار ما را از میزان یادگیری برآورده نمی‌کنند چون در آن دوره‌ی آنلاین کرونایی نتوانستند مفاهیم درسی را به خوبی یادبگیرند، اگر گفتار و کردارشان مانند سال‌های گذشته نیست، چون بیشترشان دوسال‌ونیم تنها بودند و با همسالانشان و معلمانشان معاشرت نکردند، اگر زود‌تر خسته می‌شوند یعنی بدن‌ها هنوز با سختی و سفتی میز و نیمکت تطبیق کامل پیدا نکرده، حتی اگر زود به زود مریض می‌شوند چون چندسال قرنطینه بودند و جسمشان در برابر ویروس‌ها مقاوم نیست.

🔹حالا همه‌ی اینها ضربدر اقتصادی که دارد ما را در رفع ابتدایی‌ترین نیازها هم ناتوان می‌کند و ضربدر اضطراب‌ها و افسردگی‌هایی که از احوال و اخبار اجتماع گسترش یافته است. و همه‌ی اینها هم به بچه‌ها مستقیم و غیرمستقیم می‌رسد.

🔸من فکر می‌کنم همه‌ی دشواری «بودن» بخاطر همین دوران‌هاست؛ دورانی که هزاران دلیل داریم برای کنارکشیدن و فرارکردن، برای پرخاش و فریاد بر سر بچه‌ها، محروم کردن و تحقیرکردن و سرزنش‌کردن آنها در حالیکه بزرگترین وظایف ما قراراست الان انجام شود. دقیقا در چنین موقعیتی بچه‌ها به بیشترین خویشتنداری و صبوری ما نیاز دارند. به راه‌حل‌های خلاقانه‌ی ما نیاز دارند. به واقع‌بینی ما و شرایطی که از آنها درک کنیم با اینکه از خودمان می‌پرسیم: «چه کسی شرایط من رو درک می‌کنه؟!» اما پدربزرگم می‌گفت: «همیشه از آسمان به زمین می‌باره.»
و از قلب ساکت بچه‌ها به زبان شاملو که برای ما بزرگترهایشان می‌خوانند:
«من درختم تو باهار
ناز انگشتای بارون تو باغم می‌کنه
میون جنگلا طاقم می‌کنه…»

Choice Board Title (7)

هنوز این حجم اضطراب از نمره

🔹حیرت‌انگیز است هنوز این میزان وزن استرس و اضطراب بچه‌ها از درس به ویژه دبیرستانی‌ها. هر چه می‌گذرد به جای آنکه کم شود، هولناک‌تر می‌شود. این حجم مراجعین شاکی و نگرانم در اتاق مشاوره از درد و بلای نمره و رتبه به ویژه در سال تحصیلی جدید بعد از کرونا، نگران‌ترم کرده‌است.

🔸چگونه باید گفت که راه توسعه و رشد و پیشرفت هیچ انسانی و نه هیچ جامعه‌ای از نمره‌های رقابتی نمی‌گذرد. چگونه باید گفت نوجوانی را بخاطر نمره‌ی بالای امتحان ریاضی‌اش به بچه‌های کلاس برتری نبخشیم و بخاطر نمره‌ی پایینش از امکان روابط دوستانه با همسالانش در مدرسه محروم نکنیم. به بچه‌ها انگ کم‌بودن، ضعیف‌بودن نزنیم بخاطر این سوال‌های سختی که تا ابد هم کاربردشان را در زندگی نمی‌فهمند چون نه توضیح می‌دهیم نه با آنها انجام می‌دهیم.

🔹این ناخن‌جویدن‌ها، شب‌ها با دل‌درد از خواب‌پریدن‌ها، این حواس‌پرتی‌ها که هر روز چیزی در مدرسه جا می‌گذارند، این میل به گوشی و گیم برای فرار از درس، این پرخاش‌های آنی وحشتناک، پنیک‌ها، سردردها، تیک‌ها، این دعواها و تنش‌ها در حیاط‌ مدرسه‌ها و در چت‌ها و گروه‌های مجازی و این ناامیدی‌ها و بی‌انگیزگی‌های مفرط، باور کنید بسیاری‌اش از همین نمره و رتبه‌خواستن‌های سخت و نشدنی است.
نسل امروز اگر نداند برای چه هدف و چه کاربردی می‌آموزد، همت نمی‌کند. این نسل دلیل می‌خواهد. این نسل می‌داند که جهان پیش رویش اینها که به زور باید بخواند نیست. این نسل تا انجام ندهد و تا درگیر موضوع نشود، کششی نخواهدداشت. با داد و فریاد و تنبیه پدر و مادر و معلم و ناظم مشتاق نمی‌شود.

🔸هر روز مطمئن‌تر می‌شوم تا افکار ما عوض نشود هیچ‌چیزِ هیچ‌چیزِ هیچ‌چیز عوض نخواهدشد. مگر اینکه نسل خودشان دست‌به‌کار تغییر جهانشان شوند.

علی‌اکبر زین‌العابدین

1463200_647

جام، جنگ و جرأت

این ویدیو انتخاب من از جام‌جهانی است برای گفت‌وگو با نوجوانان. موقعیتی ورای ملیت، نژاد، زبان، اعتقاد و البته تصورات و موهومات به اصطلاح تاریخی.
شگفتی لحظات پیش‌بینی‌نشده با زدودن نگاه «جنگ» از مهم‌ترین مسابقه‌ی جهان.
جایی که می‌شود با نوجوانان از حقیقت معنای «جرأت» صحبت کنیم. جرأت‌های شخصی و اجتماعی دو انسان که با آغوش‌گرفتن هم، تابوهای ذهنی را خاکستر می‌کنند. نوجوان داخل ایران با شگفتی خواهدپرسید که پس ما و مردم امریکا مشکلی با هم نداریم؟! پس چرا با هم نیستیم؟! و اینجا می‌توانم از فاصله‌ی نجومی دنیای قدرت‌مداران و انسان‌مداران سخن بگویم، آن هم میان مردمانی که در خاک هم سفارتخانه‌ای ندارند و کالاهایی که تولیدمی‌کنند، جنس قاچاق در کشور مقابل است.
می‌توانم از جرأت گریستن یک مرد و یک انسان بگویم پس از سوگ یک باخت. و جرأت گریستن از مگوهایی که شاید دارد و ما بی‌خبریم! از جرأت مردی دیگر که می‌تواند شادی‌اش را از پیروزی، برای دقایقی کنار زمین سبز بگذارد و بر زخم رقابت، با لطافت رفاقت، حریر بپاشد. از جرأت دو مرد که تاریخ سیاست‌پیشگان را با دو دست خالی بر شانه‌های هم، دور می‌زنند.
می‌توانم با نوجوانم از مواجهه‌‌ی انسان‌ها بگویم در حالیکه پیش‌فرضی در نظر ندارند جز «تنهایی» عمیق دیگری.
می‌توانم از آنها بپرسم اینکه مهم‌ترین رسانه‌های دنیا اعلام کرده‌بودند: «سیاسی‌ترین بازی جام»، واقعیت داشت؟ نکند رسانه‌های بی‌صدای این شانه‌ها و سرهای تکیه برهم اعلام می‌کنند: «انسانی‌ترین بازی جام!»
بپرسم: چگونه «جرأت» جای «جنگ» را در یک «جام» می‌تواند بگیرد؟
به نوجوان معترض، خشمگین و دل‌شکسته‌ی این روزهای کشورم بگویم با اینکه توقعات مدنی و اجتماعی ما از قهرمانان فوتبالمان برآورده نشده، اگر روزی یکی از آنها بیاید و بخواهد در آغوشش بگیری، او را پس می‌زنی یا مثل حساس‌ترین حریفش به شانه‌ی خود تکیه‌اش می‌دهی؟

علی‌اکبر زین‌العابدین

Choice Board Title (10)

هفته‌هاست فریاد می‌زنیم

به نظرم این هفته‌ها با صدای بلند به به وضوح به هم یاداوری کرده‌ایم که ایران در انحصار هیچ قومی نیست. هر که در این ایام فسرده، از هر قوم و از هر بوم و بری پر گشود، ایران داغدارش شد.
و من به کودکان و نوجوانانمان از اقوام گوناگون امیدوارترم
که هم‌قلب‌تر شدند در این
هم‌گریه‌ بودن‌ها.

photo_2022-11-19_16-49-40e

درباره معصومه عقاب‌نشین و تنزل/ارتقای درجه‌اش

آنچه زیر پوست آموزش و پرورش ماست همین دید و همین نگاه است.
معلوم نیست چرا در کشورهایی با آموزش و پرورش رشدیافته، حقوق و مزایای معلم اول ابتدایی، بالاترین است!
همین نگاه است که همه‌چیز را طولی می‌بیند، انگار که کادر آموزشی مقاطع ابتدایی مانند دانش‌آموزانش نوآموزند!
اینها چون مطالعه نمی‌کنند، بی‌خبرند که زنده‌یاد جلال‌الدین همایی که علامه‌ای بود در دانش‌های گوناگون، هر از چندگاهی مانند جوانی‌اش به روستایش می‌رفت که کلاس اول درس دهد چون آن موقعیت را والاترین جایگاه می‌دانست. چنانکه استاد دکتر محمدعلی موحد از بزرگان علوم انسانی و اهل معرفت دوران معاصر ایران و جهان که تنشان در سلامت باد، در دهمین دهه عمرشان تمام هم و غمشان دبیرستان دخترانه‌‌ای است که در تبریز وقف کرده‌اند. نکند زبانم لال، جایگاه علمی ایشان که استاد تمام است نیز تنزل یافته؟!

اگر آموزش و پرورش ما به یک رفرم اساسی نیاز دارد بخاطر همین نگاه‌های منحط است. چه آنچه به عنوان تنبیه می‌بینند عین تشویق است. آنچه را نازل می‌بینند عین والایی است. تدریس به بچه‌های مدرسه‌ای که نازلش می‌خوانند، به‌حق‌ترین جایی است که نیاز به هدایت متخصصینی چون معصومه عقاب‌نشین دارد.

خانم عقاب‌نشین عزیز، «ما کاری به حکم نداریم، حکم رو کاغذ مال محکمه‌ اس، اصلیت حکم مال خداست»*.

علی‌اکبر زین‌العابدین


*متن گیومه از دیالوگ‌های فیلم اعتراض مسعود کیمیایی

sssss

تاثیر و نقش کتابخانه و مربی در شکل‌گیری هویت ملی کودک

هنگامه‌ی از تاریخ گفتن و از تاریخ خواندن است برای نوجوانان،
هنگامه‌ی تاریخ‌خوانی
و از تاریخ شنیدن نوجوانان

که تا وقتی در این جهان می‌زیند به «تاریخ» درس‌هایی بزرگ دهند.

تاریخ هرگز تکرار نمی‌شود چنانکه هیچ کس نباشد که بتواند پایش را دوبار در رودخانه‌ای بگذارد

لینک سخنرانی‌ کامل علی‌اکبر زین‌العابدین با عنوان «تاثیر و نقش کتابخانه و مربی در شکل‌گیری هویت ملی کودک».
مهرماه ۱۴۰۱
•••

در هفته‌ی ملی کودک برای ادای دین به حدود چهارصدنفر از کتابداران و مربیان نازنین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که از سراسر سرزمینمان آنلاین شرکت کرده بودند.
نبض تاریخ کانون را کتابداران و مربیان انسان‌سازش حیات بخشیده‌اند.

photo_2025-01-27_12-28-45

مِهر بی مهر!

امیدوار بودیم که دانش‌آموزان بعد از دو سال و اندی به مدرسه‌ها می‌آیند و خالی‌هایی را که کرونا کَنده‌بود چاره می‌کنیم، از آموزش‌هایی که از مدرسه مجازی نیاموخته‌بودند چه بخاطر ضعف آموزش آنلاین، چه اینترنت بی‌رمق، چه نرم‌افزارهای غیرمنسجم و چه بخاطر چهار میلیونی که فقر، دسترسی به ابزارشان نداده‌بود.
نگران بودیم که والدین و معلم‌ها چه باری را باید بر دوش بکشند بخاطر بچه کلاس سومی‌ای که آمده ولی مدرسه را نمی‌شناسد و اضطراب جدایی دارد و پایه هفتمی‌ای که کودکی‌اش جا مانده‌است در دبستانی که کامل نرفت و پایه دهمی‌ای که کلا مقطع متوسطه اول را درک نکرده، آمده ناگهان کنار کنکوری‌های‌ دوازدهمی و خود دوازدهمی‌ها که نگرانند بخاطر کلاس آنلاین دوسالِ سپری‌گشته، درس‌ها را چنانکه بایسته فرانگرفته‌اند…

چه مهرماه تنگ‌نظری گذشت بر بچه‌ها! درست که دیگر اینترنت همانند برزخ کرونا به کار آموزش مدرسه‌ای‌شان نمی‌آید اما چندمیلیونشان پدر و مادر از شبکه‌های اجتماعی کسب معاش می‌کردند و حالا همه‌جاش فیلتر داغ خورده و دیگر نانشان در تنور گرم پخت نمی‌شود و والدینشان ظرفیت روانی لازم ندارند تا به غم‌های قابل پیش‌بینی بچه‌ها برسند چه رسد به آنچه تخیل هم نمی‌کردند؛ عرق‌ریزانند در برهوت اجاره و شهریه و تغذیه بچه‌هایشان. و چه تپش قلب‌ها و اضطراب‌ها و بدخوابی‌های والدین که ناگاه فریاد و داد می‌شوند از سر استیصال، بر سر فرزندانشان.

و چه مهر بی مهری شد برای بچه‌ها که از درزهای فیلترینگ خبرها خواندند و دیدند و بودند و آفریدند. خیلی‌هاشان ترسیدند و لرزیدند، خیلی‌هاشان خروشیدند و جنگیدند و برخی‌شان برای «اصلاح و تربیت» برده‌شدند یا از جانشان دست شسته‌شدند و شماری‌شان خاموش و منزوی گوشه‌ای درون خود خزیده‌اند. و والدینشان که اخبار خونین نوجوانان سرزمینشان، هراس پیوسته است در کابوس‌های شبانه‌شان.

غرض آنکه حرمان بی‌امان بوده این یک‌ماه و چندروز در زیست‌‌بوم دانش‌آموزی ایران.

و باری در این رنج‌های موجود، بسیار آموزگاران، نویسندگان و کوشندگان و موثران فرهنگ کودکان و نوجوانان که خود جمع همه این رنج‌ها را می‌زیند و اما نقشی فراتر نیز باید بیافرینند و پرسش بنیادین اینکه چگونه آنان را کمی آسود که حسگرهای احساسی‌شان هم‌سوتر است با کودکان و زودتر درد زخم‌هاشان به فریاد می‌افتد و با این حال باید دست‌ها بگیرند در حالیکه دست‌های خودشان از دلشکستگی، بسته است!

با من بگو دردهای درمانگران جان و روان بچه‌هایمان را چه کسی دوا کند؟!

علی‌اکبر زین‌العابدین

کارتون از: جمال رحمتی