Choice Board Title (11)

روزی که به سنگینی اسارت انجیر نوید خندیدیم

🔸وسط‌های داستان بود که توی خنده تاب خوردیم. نوید و من و بچه‌ها. خنده‌ی بچه‌ها بند آمد ولی چشم‌های من و نوید ‌افتاد به‌هم و باز منفجر ‌شدیم. خواست داستانش را ادامه دهد، نشد. رفتیم زیر میز. شاید شخصیت خنده‌های مشترک دوستی‌مان سر طنز قصه، پریده بود وسط. خجالتکی هم کشیدیم. دقیقا عین بچگی سر کلاس که خندمان می‌گرفت و از ترس معلم نمی‌دانستیم چکارش کنیم! اینجا برعکس، جلوی بچه‌ها نمی‌دانستیم چجوری جلوی خنده را بگیریم! اه! کاش فیلم آن لحظه هم بود. این فیلم چنددقیقه‌ بعد از آن خنده‌هاست که ته‌مانده‌اش را می‌بینید. نوید از خنده نتوانست ادامه داستانش را بخواند. اشک می‌ریختیم. کتاب را داد دست من: «بقیه‌ش رو بخون، نمی‌تونم اکبر!» آمدم شروع کنم باز ترکیدیم از خنده. بچه‌ها هم منفجر شدند. نوید کتاب را گرفت. «ای بابا!… صبر کنین می‌خونم.»
.
🔹نوید را دعوت کرده‌بودم عصر شعر و قصه‌ مدرسه. شاگردان نوجوانم قصه‌ها و شعرهاشان (ننوشتم “شعرهایشان” چون نوید بدون “یای” میانجی دوست‌تر دارد؛ موقعی که سردبیر ماهنامه قلک بودم و نوید قصه‌‌های درخشان شغل‌ها را می‌نوشت هربار می‌گفتم: «داداش! تو با “یای” میانجی قهری؟!» پای تلفن می‌خندیدیم و بعد دلایلش را می‌گفت. هربار به احترام نویسنده می‌گفتم: «آخه نمی‌خوام به زبانت دست ببرم ولی رسم‌الخط ماهنامه چی؟!» و او هم به لطف می‌گفت: «هر جور دوست داری بابا! بی‌خیال!» من هم خیلی وقت‌ها دست نمی‌بردم و الان گاهی بخاطر نوید، خودم هم یای میانجی را نمی‌گذارم و روحش هم خبر ندارد!) را که خواندند نوبت نوید شد. با صدای دورگه‌اش مثلا درگوشی گفت: «میگم اکبر، کدوم قصه رو بخونم؟» یواشکی‌ش هم تابلوست دیوانه! گفتم: «از کتاب من اَچونه‌ام اون میمونه یا طوطیه رو.» نوید مشورت می‌گیرد ولی کار خودش را می‌کند! داستان «شوخی‌های خرکی هم؟» را بازکرد:
انجیر می‌خواهد با مدرسه برود باغ وحش. ولی مادرش بخاطر وسواس زیاد، قد یک سفر طولانی برایش چمدان پیچیده و تا انجیر می‌خواهد از خانه خارج‌شود یک توصیه مراقبتی دیگر می‌کند تا اینکه انجیر از مینی‌بوس جا می‌ماند. مادرش خوشحال می‌شود که انجیر جا مانده و لابد هیچ صدمه‌ای هم نخواهدخورد! انجیر از مادرش قهر می‌کند و با اشک به رختخواب می‌رود.
.
🔸به چه می‌خندیدیم؟! به سنگینی اسارت انجیر از مراقبت‌های بی‌مورد مادر. انجیر هم تجربه و آزادی را می‌خواست، مثل خود نوید.
.
ویدیو: عصر شعر و قصه دبیرستان علم سلیم
اردیبهشت 97
علی‌اکبر زین‌العابدین

Choice Board Title (13)

درباره اعتراض صلح‌آمیز دانش‌آموزان

دانش‌آموزان دو درس را خوب یاد گرفته‌اند؛

درس اول:«صلح به معنای ستم‌پذیری نیست» پس اعتراض می‌کنند اما در خانه‌ی دومشان،
درس دوم:«ستم‌ستیزی مترادف خشونت‌ورزی نیست» پس سرخوشانه با کف‌زدن و هم‌آوایی، «زندگی» و «آزادی» را می‌خوانند بجای حمله و تعرض.

علی‌اکبر زین‌العابدین

بیانیه جمعی از فارغ‌التحصیلان دبیرستان فرهنگ درباره دبیرستان فرهنگ و آموزش علوم انسانی در ایران

بیانیه جمعی از فارغ‌التحصیلان دبیرستان فرهنگ درباره دبیرستان فرهنگ و آموزش علوم انسانی در ایران

🔹دبیرستان فرهنگ را می‌توان نخستین تجربۀ نهادسازی ادبیات و علوم انسانی در آموزش و پرورش معاصر ایران دانست که به کوشش دکتر غلامعلی حداد عادل بنیان نهاده شد.

🔸در آن سال‌های اولیه که ما دانش‌آموز مدرسه شدیم ایشان جمعی از بهترین و فرهیخته‌ترین استادان و دبیران ادبیات و علوم انسانی کشور را گرد آورده بود که بعدها یافتن نمونۀ آن یکجا و در یک‌زمان حتی در هیچ دانشگاهی قابل تصور نبود! این تلاش و دلسوزی علمی همراه بود با فضایی مثال‌زدنی از رواداری و گوناگونی فرهنگی، اعتقادی و سیاسی به گونه‌ای که دانش‌آموزان از خاستگاه‌های طبقاتی، خاندان‌های سیاسی و تعلقات دینی و فرهنگی متفاوت و متباین کنار هم می‌نشستند، مجله منتشر می‌کردند، شب‌های شعرخوانی و داستان‌خوانی برگزار می‌کردند، به بحث‌ها و گفت‌وگوهای داغ ادبی و سیاسی و فکری مشغول می‌شدند و در دیدار با استادان تراز اول کشور، آداب فرهنگ و ادب می‌آموختند. هر چند در سال‌های بعد از ما فضای مدرسه به همگونی فکری و سیاسی بیشتر خو گرفت اما الگوی دوره‌های اول مدرسه همچنان در یاد و خاطرۀ جمعیِ عمدۀ دانش‌آموختگان آن سال‌ها زنده و شیرین مانده تا قدردان فرصت گران‌بهایی باشند که مؤسس و دست‌اندرکاران مدرسه با وجود دشواری‌ها و موانع موجود اقتصادی و فرهنگی در اختیارشان گذاشتند.

🔹پیش از مدرسۀ فرهنگ دبیرستان علوم انسانی مناسب، در رده دبیرستان‌هایی که برای رشته‌های ریاضی و تجربی وجود داشت، مطلقاً یافت نمی‌شد و دریافتی نادرست از بهره هوشی باعث شده بود دانش‌آموزانی که هم به علوم انسانی علاقمند بودند و هم باهوش تلقی می‌شدند به ناچار به آن رشته‌ها سوق داده شوند. با مدرسه فرهنگ بود که این دیوار بلند و سرسخت فروریخت و الگوی آن در مدارس دولتی سراسر کشور نیز گسترش یافت. مدرسۀ فرهنگ به معنای واقعی «غیرانتفاعی» بود و سطح شهریۀ آن با مدارس هم‌ارز خصوصی امروز و دیروز هم‌خوانی نداشت. (بعضاً دانش‌آموزانی علاقمند از خانواده‌هایی با توان اندک مالی رایگان یا با تخفیف در مدرسه فرهنگ ثبت‌نام می‌شدند) در نتیجه، مدرسه فرهنگ بدون امکانات مادی خاص و ویژه‌‌ تنها به سرمایۀ فرهنگی‌اش متکی بود.

🔸در دو دهه گذشته جمع زیادی از دانش‌آموختگان این نهاد نوپا در فضاهای دانشگاهی، فرهنگی، آموزشی و هنری مختلف کشور مشغول به فعالیت حرفه‌ای سالم در حیطۀ تخصص خویش هستند و برآیند فعالیت‌ها و کارهای‌شان از سویی به سود کشور و جامعه و از سوی دیگر در جهت ارتقا و تقویت ادبیات و علوم انسانی اصیل و نجیب در روزگار متلاطم و آشوبناک امروز است. بدون شک علوم انسانی کشور نیازمند انبوهی از مدارس فرهنگ با آن خصوصیات ناب است تا از مظلومیت تاریخی خویش به درآید و نقش یگانۀ خود را ایفا کند. چنین ضرورتی ایجاب می‌کند تجربه جوان این مدرسه از پشتوانه و پشتیبانی ملی درخوری بهره‌مند بماند.

🔹«انسان» هم موضوع ادبیات و علوم انسانی است و هم فاعل آن. ما از آموزگاران‌مان آموختیم که در مسیر این شناخت، علم و اخلاق راستین، همتایان یکدیگرند و هر یک با آن دیگری معنا می‌یابد. علوم انسانی می‌تواند جامعه اخلاق‌مدار بسازد و برای رشد خود نیز به دانشورانی باورمند به اخلاق والای انسانی نیازمند است. جوامع رشدیافته با دانش انباشته‌ای از علوم انسانی مستقل، خودبنیاد و روزآمد تحول یافته و به پیش ‌‌رفته‌اند و ما نیز مشمول همین قاعده‌ایم.

🔸تعدادی از ما فارغ‌التحصیلان دوره‌های اول دبیرستان فرهنگ(از ورودی‌های اوایل دهه هفتاد) هر یک مشی و مرام فکری و سیاسی خود را داشته‌ایم -چنانکه از کارنامه هر کدام‌مان برمی‌آید- اما برای پاس داشتن اخلاق و علوم انسانی، در پی ماجراهای غیرمنصفانه‌ای که در این روزهای اخیر پدید آمده، خود را موظف می‌دانیم بگوییم اندیشه تأسیس مدرسه‌ای آبرومند و معتبر برای علوم انسانی در زمان تأسیس دبیرستان فرهنگ اندیشه‌ای مبتکرانه و نوآورانه بود که در سرنوشت علوم انسانی این سرزمین اثری انکارناپذیر گذاشته و ما نیز از منظر انسانی، اخلاقی و علمی خود را وامدار این مدرسه، موسس، مدیران، استادان، معلمان و کارکنان آن می‌دانیم.

🔻امضاکنندگان (به ترتیب الفبا)

محسن آزرم؛ منتقد سینما

مهدی آهویی؛ استادیار روابط بین‌الملل دانشگاه تهران

هادی حیدری؛ کارتونیست و روزنامه‌نگار

علی‌اکبر زین‌العابدین؛ پژوهشگر آموزش و ادبیات کودک و نوجوان

احمد شکرچی؛ استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی

امیر نصری؛ دانشیار فلسفه‌ی دانشگاه علامه طباطبایی

محمدمنصور هاشمی؛ نویسنده و پژوهشگر

مهدی یزدانی خرم؛ رمان نویس، روزنامه‌نگار و منتقد ادبیات