Choice Board Title (3)

بچه‌ها از خانه‌ماندن خسته‌اند

اگر سکوت می‌کنم و نمی‌نویسم چون خواننده‌ی نوشته‌های من دنبال راه است و منِ وامانده، از کدامین گریزگاه بنویسم؟ دانش و تجربه انسان عادی مگر چقدر توان پیش‌بینی دارد؟ بیشتر از یک ماه است که مدرسه‌های تعدادی از استان‌های پرجمعیت تعطیلند. و بچه‌ها هرشب نشسته‌اند به انتظار اخبار که فردا به کدامین دلیل؟ و در هیچ‌کدام هم کوچک‌ترین اراده‌ای ندارند؛ آلودگی، یخبندان، نبود گاز.

می‌گویند غیرحضوری است نه تعطیل. اینترنتت کجاست؟! چقدر خشم تولید می‌شود در کودکان این دیار؟ چه می‌کشند بیش از یک‌میلیون معلمی که یا صدای خودش نمی‌رسد یا پانزده‌میلیون دانش‌آموزی که یا صدا را نمی‌شنوند یا هر دقیقه قطع می‌شوند؟ به مرز جنون می‌رسند والدین بی‌پناه. و چقدر داد و هوار و کج‌خلقی می‌رسد از والدین به بچه‌ها! چگونه بچه‌ای را که چیزی نمی‌شنود، پای درس بنشانند؟ با کدام منطق بچه‌ای را بنشانیم مقابل صفحه‌‌ی پوچ؟! این والدینی که اندک امید زندگانی عادی هم ندارند جز بچه‌هایشان، چقدر حسرت لحظه‌هایی را بخورند که بچه‌هایشان عقب می‌مانند از تحصیل. عمر فرزندانشان مثل برف بی‌بخار زمستانشان آب می‌شود. در کتاب‌ درسی می‌خوانند که کشورشان صاحب بزرگ‌ترین منابع گازی جهان است و بخاطر کمبود گاز مدرسه نمی‌روند! به بچه‌هایمان چه بگوییم که باور کنند؟ خب کل سال را تعطیل می‌کردید و تمام! آمار می‌گوید برخی استان‌ها دانش‌آموزانش ۴۰روز هم مدرسه نرفته‌اند!
بعد نمره کم می‌آید و والدینِ خشمگین می‌افتند به جان بچه‌هایشان. رسیده‌ایم به آنجا که بخاطر کنکور، اینترنت هم تعطیل است! یعنی هیچ در هیچ!

خوانندگان محترم، من چه راهی پیشنهاد دهم به شما؟ بگویم بی‌خیال بچه‌ات باش؟! مگر می‌شود! اما پاسخی ندارم جز اینکه وقتی می‌بینیم راه‌ها بسته است، خوددار باشیم، خویشتندار باشیم که نزنیم کاسه‌کوزه را بشکنیم سر بچه. جز اینکه بگویم اگر میل به بازی دارد بگذاریم بازی کند لااقل این حجم خشم در یک فضای آزاد رها شود. بگذاریم با هر چه می‌تواند خوش بگذارند. بگذاریم با ما آشپزی کند، فیلمش را ببیند. فعلا اوضاع همین است. پس بچه‌ای که راه به جایی ندارد، سرزنش و تهدید و تحقیر نکنیم. قسم می‌خورم بچه‌ها خودشان از خانه‌ماندن خسته‌اند. نهایتا هر کودک و نوجوانی راه خودش را خواهد یافت دیر یا زود. پس فقط با خلوص بگوییم: «حق با توست.» که بداند درکش می‌کنیم.
من هیچ ندارم بگویم نه برای خودم نه برای شما. چون «حق با ماست.»

نظر بگذارید

قسمت های ضروری با * مشخص شده