🔸من از طرف بچهها تشکر میکنم از شما که وقتی تازه سیگارتان را خاموش کردهاید، بلافاصله بچهی خودتان یا بچهی دیگری را بغل نمیگیرید تا از نشئگیِ سیاهِ حاصل از دود سیگار، یک ماچی هم به صورت همچون حریر کودک بچسبانید تا از هر آنچه که از دودِ سیاهِ مانده در دهانتان، نفسی تلخ به نفس نازک حساس کودک و صورت همچون ماهش بدمید. از طرف بچهها از شما هم تشکر میکنم که وقتی به خانه میرسید و انواع ذرات معلق و غیرمعلق هوای خاکستری شهر بر دست و صورتتان لانه کرده و یا دستهای آلوده به چربیهای سالها مانده بر فرمان اتومبیل یا موتورسیکلت، همآغوش حرام دستهایتان گشته، کودکتان را بغل نمیگیرید و صورت همچون حریرش را به صورتتان نمیچسبانید و چند ماچ آبدار نمیکنید تا پس از زمانی که آلودگیها را شسته باشید.
🔹من از طرف بچهها تشکر میکنم از شما که وقتی بچهتان با چشم گریان به خانه میرسد و مثلا ناله میکند که فلانی مرا موقع بازی کتک زد یا بچهی فلانی در مهمانی فحش بد داد و یا همکلاسیام مدادتراشم را بیاجازه برداشت و… شما به او نمیگویید که هر کس تو را زد تو هم بزنش، هرکس فحشات داد، تو هم فحشش بده، هرکس وسایلت را بیاجازه برداشت، تو هم وسایلش را بیاجازه بردار تا ادب شود تا با این پیشنهادها او را تبدیل به اوباش و دزد و شرخر نکنید و در عوض به او میگویید که با دوستش در اینباره صحبت کند که چرا این کار را کرده، ناراحتیاش را هم پنهان نکند، ناراحتی را به روی دوستش بیاورد، برای خودش یک حریم آهنی نادیدنی بسازد، محکم باشد، خودش را نبازد، نلرزد، نیفتد و دلیل کار اشتباه دوستش را توضیح دهد و باز اگر تکرار شد به بزرگتر نزدیکشان خبر دهد.
🔸من از طرف بچهها تشکر میکنم از شما که وقتی فرزندتان به اندازهی لازم و حتی کمی کمتر از مقدار لازم غذا خورده، دنبالش نمیافتید تا به زور و دشنام و پرخاش و انواع حرکات پلیسی و کارآگاهی، لقمهای دیگر به دهان نُقلی کوچکش فرو کنید و او گریان و دَوان از شما فرار کند که با این کار، حرمت انسانیاش را به خاطر یک لقمهی اضافهتر بشکنید و تصویر چندشآوری از خود و بچهی در حال فرارتان به جای بگذارید و از آن طرف هم هر روز مقداری دیگر بر حجم معدهی کودکانهاش بیفزایید تا وقتی بزرگتر شد حالا دنبال این بیفتید که چگونه رژیم بگیرد و یا هر روز در این بمانید که چگونه شکم این دختر یا پسر را سیر کنید!
🔹من از طرف بچهها تشکر میکنم از شما که وقتی میخواهید از سر شوق برای بچهای هدیهای بخرید، و در انتخاب خود تردید دارید، بدون رودربایستی از پدر و مادرش میپرسید که آیا این وسیله مناسب او هست؟ مناسب سناش، خُلقیاتش، جنسیتش، فضای خانهتان؟ یا اصلا به چنین چیزی نیاز دارد یا نه؟ آیا به چنین وسیلهای علاقه دارد یا نه؟ آیا از همین اسباببازی دارد یا نه؟ غافلگیر کردن بچه با آدمبزرگ فرق میکند. او همین که کادویتان را در زرورق رنگینِ کاغذ کادویی میبیند، غافلگیر میشود، پدر و مادر بچه هم که غافلگیر کردن ندارند! اما خرید غلط یک وسیله مثلاً یک حلقه سیدی انیمیشن خشونتزا، یا اسباب بازیای بزرگ که در آپارتمان کوچک جایی ندارد و حسرت بازی با آن در فکر کودک میماند تا ابد یا حتی تهیه یک بازی فکری سنگین و خستهکننده برای آن سن که میتواند از هر چه فعالیت فکری است بیزارش کند و یا نیازسازی بیهوده نسبت به بازی بیهودهی دیجیتالی که اگر نبود، او هیچگاه معتادش نمیشد… میتواند صفحههای حساسی از کتاب زندگی کودکی را اشتباهی ورق بزند.
علیاکبر زینالعابدین
نظر بگذارید