این ویدیو انتخاب من از جامجهانی است برای گفتوگو با نوجوانان. موقعیتی ورای ملیت، نژاد، زبان، اعتقاد و البته تصورات و موهومات به اصطلاح تاریخی.
شگفتی لحظات پیشبینینشده با زدودن نگاه «جنگ» از مهمترین مسابقهی جهان.
جایی که میشود با نوجوانان از حقیقت معنای «جرأت» صحبت کنیم. جرأتهای شخصی و اجتماعی دو انسان که با آغوشگرفتن هم، تابوهای ذهنی را خاکستر میکنند. نوجوان داخل ایران با شگفتی خواهدپرسید که پس ما و مردم امریکا مشکلی با هم نداریم؟! پس چرا با هم نیستیم؟! و اینجا میتوانم از فاصلهی نجومی دنیای قدرتمداران و انسانمداران سخن بگویم، آن هم میان مردمانی که در خاک هم سفارتخانهای ندارند و کالاهایی که تولیدمیکنند، جنس قاچاق در کشور مقابل است.
میتوانم از جرأت گریستن یک مرد و یک انسان بگویم پس از سوگ یک باخت. و جرأت گریستن از مگوهایی که شاید دارد و ما بیخبریم! از جرأت مردی دیگر که میتواند شادیاش را از پیروزی، برای دقایقی کنار زمین سبز بگذارد و بر زخم رقابت، با لطافت رفاقت، حریر بپاشد. از جرأت دو مرد که تاریخ سیاستپیشگان را با دو دست خالی بر شانههای هم، دور میزنند.
میتوانم با نوجوانم از مواجههی انسانها بگویم در حالیکه پیشفرضی در نظر ندارند جز «تنهایی» عمیق دیگری.
میتوانم از آنها بپرسم اینکه مهمترین رسانههای دنیا اعلام کردهبودند: «سیاسیترین بازی جام»، واقعیت داشت؟ نکند رسانههای بیصدای این شانهها و سرهای تکیه برهم اعلام میکنند: «انسانیترین بازی جام!»
بپرسم: چگونه «جرأت» جای «جنگ» را در یک «جام» میتواند بگیرد؟
به نوجوان معترض، خشمگین و دلشکستهی این روزهای کشورم بگویم با اینکه توقعات مدنی و اجتماعی ما از قهرمانان فوتبالمان برآورده نشده، اگر روزی یکی از آنها بیاید و بخواهد در آغوشش بگیری، او را پس میزنی یا مثل حساسترین حریفش به شانهی خود تکیهاش میدهی؟
علیاکبر زینالعابدین
نظر بگذارید