در ستایش حافظه و نکوهش فراموشی

وقتی پاسخمان را نمی‌یابیم، دوست داریم پرسش را فراموش کنیم. وقتی نمی‌توانیم تغییر دهیم دوست داریم موقعیت را فراموش کنیم. وقتی نمی‌توانیم با شکست کنار بیابیم دوست داریم فراموش کنیم.

و اما بعد از فراموشی چون نمی‌توانیم بدون گذشته زندگی کنیم، شکل‌های غیرواقعی از رخدادهای بد، بازسازی می‌کنیم یا از بزنگاه‌های خوب، ایده‌آل و قله می‌سازیم تا گزندها را بشویند.

اینجوری به‌تدریج در بی‌حافظه‌گی مقبور می‌شویم و در چنین چرخه‌ای آنها که دژهای حافظه ‌شخصی، اجتماعی و تاریخی‌شان را با سختی، مستحکم نگاه می‌دارند، مطرودانند در حالیکه کد و رمز، دست آنهاست.

«حافظه» گرچه مانند زنگ ساعت صبح، خراش‌دهنده و آزارگر است اما نوای بیداری است. و لحظه بیدارشدن معمولا دل‌انگیر نیست اما چشمه زندگی و مانایی است. 
آیین فراموشی یعنی صدای زنگ را خفه‌کردن و باز خوابیدن و خوابیدن…

علی‌اکبر زین‌العابدین

نظر بگذارید

قسمت های ضروری با * مشخص شده