این نیستها برادر!
به نظرم تا حالا معلوم شده که نسل زِد و آلفا و هر اسمی که رویشان گذاشتهایم، کل بدنه و زیربدنه قدرت را یک چیز میدانند. آنها اعتبار جداگانه ویژهای میان آدمهای قدرت قائل نیستند. دیدیم که هیچ نوع شور انتخاباتی در رای اولیها و دومیها و سومیها به وجود نیامد. ته تهش میگویند: «فقط دستت رو از روی فیلترشکن برداری که من به کارام برسم، بقیهش پیشکش عمو.»
اسمهایی که رویشان میگذاریم برایشان بی اعتبار است. باج که میدهیم خندهشان میگیرد. شکل آنها لباس بپوشیم لجشان درمیآید. به نظرت، هر کسی شکل خودش باشد بهتر نیست؟ اصلا فکر نمیکنی چون ما نمیگذاریم آنها شکل خودشان باشند، علیه ما عصیان میکنند؟ حالا این عصیان بعداً به ضررش باشد یا نه به کنار.
راستی اگر شبیه ادبیات یک نسل صحبت کنیم، یعنی مثلا به او نزدیکیم؟!
مثلا وقتی یک جوان مشهدی بخواهد با یک پیرمرد لُر صحبت کند برود لحن و مرام گویش و تکهکلامش را پیدا کند و بعد ارتباط بگیرد؟ یا مثلا وقتی با یک گوینده رادیو خواستیم حرف بزنیم، از منش کلام رادیوییها به زبانمان جاری کنیم؟ یا وقتی با یک تهرانی قدیمی با لحن لوطیمنشش برمیخوریم برویم کتاب کوچه شاملو را بخوریم تا کم نیاوریم؟!
وقتی من مرتباً مینویسم و میگویم که «نوجوانان و بزرگسالان، گفتوگوی ناشنوایان» منظورم همینهاست.
این پلی که بین ما و آنان برقرار نمیشود معنایش این است که آنها دست ما را خواندهاند و به ریشمان میخندند. چون وقتی ادای کسی را دربیاوریم خندهدار میشود دیگر. بهش هم میگویند: «ادابازی.»
.
اگر دولت جدید بخواهد برای نوجوانان و جوانان ادابازی کند، همان شکل دولت قبلی بهتر بود که تکلیف همه سرراست بود. این همه متخصص داریم از دورافتادهترین روستاها تا داخل شهرها و خارج از کشور. جان هر کسی دوست دارید بگذارید متفکران و صاحبنظران برای بچههایمان برنامهریزی کنند.
این ادابازی سخیفِ منحطِ حالبهمزن اگر ادامه پیدا کند، پاسخ بدی از نوجوانان خواهد گرفت. مگر راه دیگری در فکر رییس جمهور جدید باشد سوای آدمهای قدرتباز. با کمترین امید، منتظر میمانیم فعلا.
علیاکبر زینالعابدین
نظر بگذارید