چرا اضطراب و رقابت برای کودکان زخم است؟»

🔸وقتی می‌گوییم کودکان را در موقعیت‌های اضطراب‌زا تربیت نکنیم، در فضای مقایسه و رتبه، برنده-بازنده، آزمون و امتحان‌های پی در پی، رقابت و حسادت، نگرانی از آینده و توبیخ‌های بی امان بار نیاوریم، می‌گویند: «استرس و اضطراب و ترس و غم جزء احساس‌های آدم‌هاست. بچه‌ باید یاد بگیرد با احساس‌های منفی بزرگ شود.»

🔸می‌گویم: «اگر پوست دست کسی را با تیغ بخراشیم، چه می‌شود؟»
می‌گویند: «می‌سوزد.»
می‌گویم: «اگر نسوزد؟»
می‌گویند:«لابد عصب‌های دستش نقصی دارد.»

🔸می‌گویم: «احساس‌های روانی هم همین‌طور هستند. وقتی موقعیتی اضطراب‌زا باشد، آدمی مضطرب می‌شود و این یعنی سالم است.»

🔸می‌گویند: «حرف ما هم همین است ولی جسم با روان فرق می‌کند.»
می‌گویم: «و زخم‌های روان ماندگارتر و آزاردهنده‌تر هستند. فقط می‌توانیم هر گاه که دستش زخم شد یادش دهیم که دردش را تحمل کند و به درستی درمانش کند، با اضطراب‌هایش هم همین کار را می‌کنیم.»

🔸می‌‌گویند: «یعنی بگذاریم هر وقت خودبخود مضطرب شد؟»
می‌گویم: «حالا چون عصب‌های دست طرف سالم است هی آن را تیغ بزنیم تا دائم با سوزش تیغ آشنا شود؟ اینجوری که دیگر یک جای سالم روی پوستش باقی نمی‌ماند!»

علی‌اکبر زین‌العابدین

نظر بگذارید

قسمت های ضروری با * مشخص شده