شاید بیشتر ورقهای ادبیات ایران و جهان از زیر پوست روابط عاطفی آدمیان بیرون آمدهاند؛ شاهکارهای ادبیات جهان، بدنه ادبیات جهان و ادبیات زرد جهان. شاید بیشترین ضربات روانی را نیز آدمیان از شکستهای عاطفی دیدهاند و قلههای احساس وجد را نیز از عشق گرفتهاند.
در ادامه کارگاههای نویسندگی راوی روان، در این دوره به روابط عاطفی میپردازیم. در سه دوره گذشته از: سوگ، روابط با والدین و روایتنویسی طنز (ترس، ناکامی و ؟؟؟) نوشتیم و در کنار نوشتهها با خودمان روبرو شدیم و خودمان را بهتر شناختیم. نوشتههایمان از جنس جستارهای روایی است یعنی از واقعیتهای زندگی خود روایت میکنیم. هیچوقت مهم نبوده که اولینبار است که مینویسیم یا هزارمینبار. نوشتهها بلدند دست هم را بگیرند و با هم رشد کنند. پس مهم نیست خودت را در نوشتن مبتدی بدانی یا متوسط یا حرفهای. برای خودشناسی از روانشناسی، فلسفه و منابع معنوی مکتوب و غیرمکتوب بهره میبریم.
برای نوشتن از روابط عاطفی به شجاعت نیاز داریم. چون چنین موقعیتهایی گل و بلبلبی نیستند. بسیاری از زخمهایی که عمیقا جایشان بر وجودمان مانده، بجامانده از عشقهایی است که سرانجامشان مثل آغارشان نبوده است.
مدرس: علیاکبر زینالعابدین
ویژه بزرگسال
زمان: چهارشنبهها _ 17 الی 20
تاریخ آغاز این دوره: 18 خرداد 1401
تعداد جلسات: 3
شهریه: 750 هزارتومان
مراحل ثبت نام:
1- وجه مذکور را به شماره کارت 6465-9335-2910-5022 به نام علیاکبر زینالعابدین (بانک پاسارگاد) واریز کن.
2- تصویر رسید واریز را به شماره 2508674-0991 واتساپ کن.
3- فرم زیر را تکمیل و روی «ارسال» کلیک کن.
4- حالا منتظر باش تا همکاران ما حداکثر تا 24 ساعت پس از ارسال تصویر فیش واریزی دسترسی شما را میسر کنند.
*چنانچه در فرایند خرید به مشکلی برخورد کردی به شماره 12346887-099 در واتساپ پیام بده.
هنرجوی محترم، این فرم با هدف شناسایی سطوح آسیبهای احتمالی روانی و عاطفی شما از دوران کودکی تاکنون تنظیم شده است و نزد مدرس و همکار روانشناس کارگاه محرمانه خواهند ماند. مدرس کارگاه، روانشناس بالینی است و داشتن اطلاعات کافی برای ایشان در فرایند حضور شما در کارگاه مفید خواهد بود. این فرمها در کنار فرمهای محرمانه مراجعان ایشان بایگانی میشوند. چنانچه نخواستید به یک یا چند پرسش پاسخ دهید، در مقابلش بنویسید: تمایل ندارم. بخاطر هر اندازه که اعتماد میکنید ممنونیم.
اینکه ناصر صفاریان در مستندهایش روی ادبیات، بهویژه شعر، متمرکز شده، ویژگی قابلتوجهی است؛ بهخصوص کهدر دوسه دهۀ اخیر شعر به عنوان یک گفتار هنری/ اجتماعی، کارکرد قدرتمند گذشته را از دست داده است. این یک جریان مستمر در کارنامۀ صفاریان است که با فیلمهایی درباره فروغ فرخزاد و احمدرضا احمدی آغاز شد و حالا رسیده به یکی از بیپناهترین جریانهای شعری، یعنی شعر کودک و نوجوان؛ شاخهای از شعر که اتفاقاً مخاطبان انبوهی داشته و میتواند اکنون هم اگر خوراک کافی و سالم برایشان تدارک دیده شود، داشته باشد. وگرنه میشود حکایت سینمای کودک و نوجوان که فاتحهاش خوانده شده و رسیدهایم بهجایی که شبیه به صحنهای از مستند «کودکیِ ناتمام» که بچههای یک دبستان در مراسم صبحگاهی با ترانۀ مزخرف و توهینآمیز ساسیمانکن نرمش میکنند: «آقامون جنتلمنه جنتلمنه، این خانومم عشق منه، عشق منه…» و از این دست خزعیلات که هم پدر موسیقی مردمپسند را درآورده و هم ترتیب زبانفارسی را داده است.
ناصر صفاریان این بار به سراغ نوعی از ادبیات رفته که مخاطبانش کودک و نوجوان هستند. یعنی همان آیندهسازان معهود. بهیاد داریم در دهههای شصت و هفتاد، پساز بحثهای بسیار، محصولات فکری و هنری بچهها به عنوان شاخهای تنومند در آن سالها رویید و بالید و تا حدودی فرامرزی شد. بیشتر فیلمهای کودک و نوجوانی ما شدند چشم و چراغ جشنوارههای جهان. درحوزۀ شعر و داستان هم تقریباً چنتهها پر بود از داستانهای نوجوانانۀ هوشنگ مرادیکرمانی گرفته که از نظر فروش رکوردشکن بودند تا مجلۀ «سروش نوجوان» که به سردبیریِ قیصرامینپور با گرایش جدی به شعر کودک و نوجوان منتشر شد و به استناد همین فیلم، یکیاز جریانسازترین نشریهها در عرصۀ شعر کودک و نوجوان بود. شاعران نامداری همچون مصطفی رحماندوست، شکوه قاسمنیا، ناصر کشاورز، بیوک ملکی، قیصر امینپور، فریدون عموزاده خلیلی، احمد غلامی، وحید نیکخواه آزاد، افسانه شعباننژاد، افشین اعلا و اسدلله شعبانی، از جمله سرایندگان شعرکودک در دوران یادشده بودند که البته جای چند نفرشان از جمله نیکخواه آزاد، در این مستند خالی است. اصلاً کسی میداند، نیکخواه آزاد که در دهههای یادشده در ادبیات، سینما و هنر کودک و نوجوانی حضور پررنگ و جریانسازی داشت اکنون کجاست و چه میکند؟
شعر کودک و نوجوان سابقهای درخورتوجه دارد. دستکم در روزگار ما با شاعرانی همچون محمود کیانوش (پاشوپاشو کوچولو، از پنجره نگاه کن، با چشمای قشنگت به منظره نگاه کن…)، عباس یمینی شریف (من یارمهربانم، دانا و خوشزبانم، گویم سخنفراوان با آن که بیزبانم…)، پروین اعتصامی (گفت با جوجهمرغکی هوشیار، که ز پهلوی من مرو به کنار، گربه را بین که دم علم کرده، گوش تیز و پشت خم کرده)، حبیب یغمایی ( زاغکی قالب پنیری دید، به دهان برگرفت و زود پرید… و سروده بسیار زیبای بز و بزغاله: بز به صحرا رود و بزغاله، کند از دوری مادر ناله…) و مجموعهای از سرودههای احمدرضا احمدی ( من حرفی دارم که فقط شما بچهها باور میکنید) و… پاگرفت و با شعرهایی ماندگار ادامه یافت که این شعرها اغلب در کتابهای فارسی دورۀ کودکی ما بود و دیگر نیست و جایش را شعارهایی گرفته کهجایش در کتاب دینی است نه کتابفارسی.
در «کودکیِ ناتمام» بیشترِ دستاندرکاران شعر کودک از این دهههای یادشده تحتتأثیر فضای عمومی جامعه که سیاستزده بود- و البته همچنان هست- شعرهایی را به خورد بچهها دادهاند که مناسب روح و روان و نیازهای کودکانهشان نبوده است. فیلم دربرگیرندۀ تکهای از یک ویدئو است که ماههای رمضان، هر روز و هر شب از شبکههای رادیویی و تلویزیونی آن سالها پخش میشد؛ کودکی چهارپنجساله که روزه گرفتن بر او واجب نیست با صدای غمگین میخواند: «باز هم مرغ سحر بر سر منبرگل. دمبهدم میخواند. باز از مسجد شهر صوت قرآن آید، با نسیم سحری عطر ایمان آید.» این تعبیرها و اشارهها با ذهن کودک و نوجوان تناسبی ندارد و این را رحماندوست، ملکی و قاسمنیا هم میگویند. اما باید پرسید شما که سرایندۀ اینگونه اشعار ایدئولوژیک بودید چرا ادامه میدادید؟ البته رحماندوست دستکم یک شعر ماندگار ایدئولوژیک دارد که همچنان جذابیتش را حفظ کرده: «صددانه یاقوت، دستهبهدسته، با نظم و ترتیب، یکجا نشسته…) یعنی همان شعر معروف انار که ریتم و زبان جذابی برای مخاطبان بالقوهاش دارد. جایی از فیلم، بیوک ملکی به شعر باز باران اثر گلچین گیلانی اشاره میکند و میگوید که او شاعر درجهیکی نبوده ولی با همین یک شعر کودکانه نامش در بین سرایندگان فارسیزبان جاودانه شده است. این شعر کودکانه و پرطراوت، خوشبختانه هنوز هم در کتابهای درسی هست. از سوی دیگر صفاریان کوشیده همهجانبهنگر باشد و چیزی را از قلم نیندازد. بنابراین بخشی از فیلم به صدای شاعر بزرگ احمدشاملو اختصاص یافته که شعر پریا را میخواند. پریا پرشنوندهترین شعرکودک و نوجوان ایران است که بار سیاسی هم دارد اما سیاستزده نیست. لحن و زبان محاورهای این سروده، آنقدر جذاب و قوی هست که برخی ضعفهای وزنیاش را میپوشاند.
«کودکیِ ناتمام» باهمۀ کموکاستیهایش تصویری برانگیزاننده از شعرکودک و نوجوانی سهچهار دهۀ اخیر ارائه میدهد. که میتواند مبنای پژوهشهای ژرف و سترگ در زمینههای مختلف فرهنگی و اجتماعی باشد. از جمله این که نسل بارآمده با این مرثیهسراییهای عارفانه و شعارزده (منظورم شعرکودک در بازۀ زمانی یادشده است) چرا امروز که به عرصه رسیده، تبدیل به موجودی بیهویت و خشونتطلب و سطینگر و بدسلیقه و حتی دینگریز شده است؟ بچههایی که به استناد این فیلم در دهههای شصت و هفتاد با سرود پرشور بهاران خجستهباد روی نیمکت مدرسه میرقصند؛ احتمالاً همانهایی هستند که اکنون میلیونها نفرشان فالوور تتلوها شدهاند. این یک فاجعۀ فرهنگی است. چی فکر میکردیم و چی شد!
مضمون «کودکیِ ناتمام» همان نوشته ابتدای فیلم است: «این فیلم درباره شعر کودک است. در میانه سالها و سؤالهای نسل من، بی آن که تاریخنگاری باشد و فرهنگ نام و اثر. نگاهیست به آنچه در سالیان پشت سر بر شعر گذشت و بر من و برما گذاشته است.» به این ترتیب ناصر صفاریان در این فیلم میکوشد مقوله شعر کودک را در بستری اجتماعی/تاریخی نقد و بررسی کند. در این نقد او در عین حضور در کادر-به عنوان نماینده نسلی که کودک آن سالها بوده و آن شرایط را زیسته– سکوت پیشه کرده و میدان را برای کارشناسانی خالی میگذارد که به عنوان شاعر شعر کودک سالهای ابتدای انقلاب را با تمام شرایط تلخ و شیرینش گذراندهاند و در برابر تمام عواملی که کوشیدهاند با تنگنظریهای سیاسی یا منفعتطلبیها تهدیدی برای رشد شعر کودک باشند مقاومت کردهاند.
در این مطالعه، علاوه بر علیاکبر زینالعابدین که در فیلم به عنوان پژوهشگر و کارشناس شعر کودک، صفاریان را یاری داده است، مصطفی رحماندوست، شکوه قاسمنیا، ناصر کشاورز (هرسه شاعر کودک)، علیاصغر سیدآبادی (پژوهشگر شعر کودک) و بیوک ملکی (شاعر نوجوان) حضور داشته و با یادآوری خاطرات آن روزها و تحلیل موقعیتهای سیاسی/ اجتماعیاش بهویژه تنگناهای خاص (دوران جنگ)، بهخوبی از علت شکست یا تأثیرگذاری برخی بدعتها بر شکلگیری جریانهای متفاوتی بر شعر کودک گفته و شهادتی میدهند بر آنچه بر شعر کودک رفته است. بر مجموعه شرایطی که در عمل و درنهایت به دوری کودک از دنیایش انجامیده و آن کودکیِ سرشار از شیرینی و لطافت و تخیل را ناتمام گذاشته است. صفاریان که خود قربانیِ این کژرویهاست با نگاه به آن دنیای مخیل کودکانه از تصاویری آرشیوی برگرفته از فعالیتهای قبل از انقلاب کانون پرورش کودکان و نوجوانان با اندیشههای ایدئولوژیک پس از انقلاب به توفیقی درخشان دست مییابد.
انتخابهای سنجیده وی از مواد آرشیوی و ترانههای بسیار لطیف محمود کیانوش با صدای جادویی سیمین قدیری مفهوم واقعی خود را زمانی به نمایش میگذارد که در کنار تصاویر کودکی چهارپنجساله با پرچمی در دست و لباس رزمی برتن و مشتی گرهکرده قرار داده میشود. همان القای گویای مفهوم «کودکیِ ناتمام.»
فیلم که به شیوهای ترکیبی ساخته شده فضای نوستالژیکی پیرامون «شعر کودک» خلق میکند و عمدتاً دهه شصت تداعی میشود. صفاریان کوشیده بررسی شعر کودک را بهشیوه فیلم/ مقاله دنبال کند و از جهتگیریهای حسی و دراماتیک بپرهیزد. به همین دلیل در پایان هر مدعای کارشناسان مدعو، با استفاده از اسناد آرشیوی، مصداقی از درستی آن ارائه دهد. به این ترتیب رابطهای بین رخدادهای سیاسی/ اجتماعی و تأثیر آن بر شعر کودک آشکار میشود؛ طوری که میتوان فیلم را تا حدی جامعهشناسی شعر کودک نیز ارزیابی کرد.
ناصر صفاریان در طراحی چارچوب زیباییشناسی فیلمش بر الزامات شیوه فیلم/ مقاله وفادار باقیمانده و با دوری از پیامی زیباییشناسانه و نیز طراحی میزانسنهایی با جنبه حسی و عاطفی، ساختار فیلمش را از ابتدا تا انتها یکدست و خنثی و تهی از ترفندهای هنری نگاه میدارد، چنین رویکردی اگرچه بیان فیلم را به سوی نوعی خشکی و تصنع میراند، ولی ساختار مقالهای فیلم را یکدست نگه میدارد که از امتیازهای آن محسوب میشود. به عنوان نمونه به تمام صحنههای مصاحبه باید اشاره کرد که غالباً به صورت تصنعی وایستاده در کنار قفسه کتابها یا کنار پنجره، تصویربرداری شدهاند. چنین رویکردی اگرچه به نظر تصنعی مینماید، ولی به تمرکز مخاطب بر موضوع و صحبت کارشناسان فیلم نیز منجر میشود که در درک و فهم جزییات اطلاعات فیلم مؤثرتر است.
فیلم در چارچوب صرف شعرکودک باقینمانده و به آن از منظر یک حرفه نیز مینگرد. در ابتدا فیلمساز با طراحی یک میزانسن، فارغ از بحث زیباییشناسی یا ارزشهای فرهنگی شعرکودک، به مبحث امرارمعاش شاعران شعر کودک نیز میپردازد. به این ترتیب که در لابهلای صحبتهای ناصرکشاورز گوشی تلفن همراه او زنگ میخورد و به او خبر میدهند دو قسطش عقب افتاده است! به کنایه میگوید وقتی کسی هموغم خود را معطوف شعر گفتن برای کودک با موضوع خیار و کدو و گوجهفرنگی کند وضع اقتصادیاش از این بهتر نمیشود. طنزی تلخ که گویای بیسروسامانی معیشتی کسانی است که میخواهند تماموقت شاعر شعرکودک باقی بمانند و از این طریق هم ارتزاق کنند.
خشونت یکی از موتیفهای اصلی فیلم است که به شیوههای مختلف برآن تاًکید میشود؛ چه در لابهلای صحبتهای کارشناسان و چه در مواد آرشیوی. یکی از درخشانترین کاربردها صحنهای از «درختگلابی» (داریوش مهرجویی) است که در آن سرِ میمچهخانوم (گلشیفته فراهانی) تراشیده میشود و محمود نوجوان که اندوهناک از پشت شاهد این صحنه است، بخشی از موی تراشیده را بهعنوان یادگاری لای کتابش میگذارد.
«کودکیِ ناتمام» فیلمی از یک دوران است و وقتی که پایان مییابد تازه بهخاطر میآوریم چه خشونتی بر کودکان ما رفته است؛ و از خود میپرسیم ما دراین ستم کجا بودهایم و در عینحال از خود میپرسیم برخود ما چه رفته است؟ شاید در چنین شرایطی زیر لب به خود بگوییم:« ما را به سختجانیِ خود این گمان نبود.»
هر کدام از ما والدین، همزمان فرزند والدین خود هستیم. چه بر ما گذشت از والدینمان که نه آنها درست دانستند خشونت ورزیدهاند نه ما میدانستیم… و ادامه دارد این امتداد که نه ما به درستی میدانیم با فرزندانمان چه خشونتی میورزیم و نه آنها میدانند. خشونت، همیشه روی مشخص و واضح ندارد. هر چه هست آثارش در ما ماندهاست و در فرزندانمان خواهد ماند… با تحلیل تجارب بیماران نویسنده کتاب و سرگذشت شخصیتهای سرشناس مانند ویرجینیا وولف، فرانتس کافکا و مارسل پروست.
مدرس : علیاکبر زینالعابدین
ویژه والدین امروز و فرزندان هنوز
زمان: یکشنبهها (8 و 22 خرداد)
ساعت: 20-18
آنلاین
هزینه کارگاه: 250هزار تومان
10 درصد تخفیف برای اعضای محترم باشگاه والدین آگاه
مراحل ثبت نام:
1- وجه مذکور را به شماره کارت 6465-9335-2910-5022 به نام علیاکبر زینالعابدین (بانک پاسارگاد) واریز کن.
2- تصویر رسید واریز را به شماره 2508674-0991 واتساپ کن.
3- فرم زیر را تکمیل و روی «ارسال» کلیک کن.
4- حالا منتظر باش تا همکاران ما حداکثر تا 24 ساعت پس از ارسال تصویر فیش واریزی دسترسی شما را میسر کنند.
*چنانچه در فرایند خرید به مشکلی برخورد کردی به شماره 12346887-099 در واتساپ پیام بده.