آدم‌های امن

آدم‌های امن، همان‌ها که همه چیز می‌توانی بهشان بگویی. اینها تا لباسی تازه تنت ببینند نمی‌پرسند از کدام مغازه خریدی؟ مارکش چیه؟ چند خریدی؟ می‌گویند چقدر قشنگه، بهت می‌آید، من عاشق این جنس ژاکتم. از سفر که برگردی نمی‌پرسند کجا رفتی؟ با کی و چی رفتی؟ اسم هتلش چی بود؟ چقدر هزینه شد؟ می‌گویند خوش گذشت؟ سرحال شدی؟ هواش خوب بود؟ ماشین تازه بخری، نمی‌پرسند نو است یا دست دوم؟ نقدی یا قسطی؟ چند خریدی؟ می‌گویند راحتی باهاش؟… خوبی این ماشین اینه که مصرفش پایینه. گوشی موبایل بخری نمی‌پرسند از علاء‌الدین خریدی یا پایتخت؟ چند خریدی؟ می‌گویند این گوشی‌ کیفیت تصویرش بالاست. دانشگاه قبول شوی، نمی‌پرسند کدام دانشگاه؟ شهریه‌اش چه قدره؟ وای چقدر دوره! می‌گویند چه رشته‌ای به سلامتی؟ این رشته بازار کار خوبی دارد اگر تلاش کنی. مشغول کاری تازه‌ شوی، نمی‌پرسند حقوقت چه قدره؟ اسم شرکتش چیه؟ جاش کجاست؟ می‌گویند شغلت را دوست داری؟ صاحبکارت یا همکارهات آدم‌های خوبی هستند؟ آدم‌های امن می‌گویند این‌جور شغل‌ها جای پیشرفت دارد.
از همه بدتر دهانشان را نیم‌متر باز نمی‌کنند تا با لحن طلبکارشان بپرسند: «اِ… پس چرا به من نگفته بودی!»

علی‌اکبر زین‌العابدین

برچسب ها: بدون برچسب

نظر بگذارید

قسمت های ضروری با * مشخص شده