مشق شب

👈🏽برای اینکه یک بچه بتواند مشق‌هایش را به موقع بنویسد، خوب هم بنویسد، موقع نوشتن، کشفی هم بکند، فقط به خودش نیست.

👈🏽در خانه‌ای که بچه‌‌ خبر دارد اجاره‌خانه‌ عقب افتاده و صدای بابا و مامانش را می‌شنود که یک نوبت التماس صاحبخانه می‌کنند و یک نوبت با هم دعوا می‌کنند، از توی این خانه مشق درست و حسابی درنمی‌آید. وقتی معلم بچه، تکلیف آن بچه خوش‌خطه را که با مدادهای رنگی دور صفحه‌اش را هم خوشگل کرده می‌گیرد بالا و می‌گوید: «نگاه کنید بچه‌ها! به این می‌گویند تکلیف.» و بچه می‌بیند که خطش خوب نیست و ذوق نقاشی هم ندارد تا دفترش مشتری‌پسند باشد، از این کلاس مشق درست و حسابی درنمی‌آید. وقتی سوال کتاب درسی یک بی‌خاصیت نامفهومی است که با صد من عسل هم از گلوی بچه پایین نمی‌رود، از این کتاب مشق درست و حسابی درنمی‌آید.

👈🏽اگر معلم بچه خبر نداشته باشد از خانه و اجاره‌خانه و التماس و دعوای نوبتی و بچه را تنبیه کند بخاطر مشق نیمه‌کاره و غلط و غلوطش، تکلیفِ تکلیف بچه چه می‌شود؟ اگر بابا و مامان خبر نداشته باشند از خوش‌خطی و نقاشی‌های گل‌گلی و بچه‌شان مشقش را هی عقب بیندازد و بترسد از خیت شدن و بابا و مامان هر شب از چیزی محرومش کنند، تکلیف تکلیف بچه چه می‌شود؟

👈🏽وقتی بابا و مامان و معلم از سوال بی خاصیت و صد من عسل و پایین نرفتن از گلوی بچه، خبر نداشته باشند و همه با هم آوار شوند سر بچه با این مشق نوشتنش، تکلیف تکلیف بچه چه می‌شود؟

👈🏽بچه بزرگ می‌شود و یاد می‌گیرد صبح زود یا در زنگ‌ تفریح از روی دفتر بچه‌های بزرگ دیگر بنویسد. آنجا که دیگر حواس معلم و بابا و مامان و مولف کتاب درسی نیست که تکلیف تکلیف بچه شده است؟
بچه خیلی بزر⁣گ می‌شود و دیگر بچه نیست و خوب بلد شده است که از روی دست و فکر و جیب بچه‌هایی که دیگر بچه نیستند بنویسد و برای همین کارهای عادی ما که دست بچه خیلی بزرگ می‌افتد خوب پیش نمی‌رود و تکلیف خیلی از تکلیف‌ها هم هیچ‌وقت روشن نمی‌شود.

علی‌اکبر زین‌العابدین

نظر بگذارید

قسمت های ضروری با * مشخص شده